جمعه 14 دی 1403 شمسی /1/3/2025 6:49:20 AM

🔻روزنامه تعادل
📍 قدرت خرید ما و قدرت خرید مردم آرژانتین
✍️ احسان سلطانی
ایده‌های ارزی جدید دولت با موافقت‌ها و مخالفت‌های بسیاری در فضای عمومی جامعه مواجه شده است. برخی از تحلیلگران با اشاره به نوسانات اخیر و تصمیم دولت برای ایجاد بازار ارز توافقی با نرخ ۶۵ هزار تومانی به نقد تصمیم دولت نشسته و اعلام می‌کنند، این نوع سیاستگذاری به جز اینکه بر نوسانات بازار ارز بدمد و باعث افزایش فشار معیشتی بر مردم شود، هیچ فایده قابل ذکری ندارد. این دسته از کارشناسان معتقدند اجرای یک چنین سیاست‌هایی در زمان تحریم‌ها و فشار‌های اقتصادی، اهداف از پیش تعیین شده را محقق نمی‌کند. در برابر این دسته از کارشناسان اما هستند افرادی که متفاوت فکر کرده و تصمیم دولت را ارج می‌نهند. این دسته از کارشناسان اعلام می‌کنند، عدم سرکوب ارز و اجازه دادن برای واقعی شدن نرخ‌ها نهایتا بهبود بازار و نرخ‌ها را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر ایده تک‌نرخی کردن ارز که در بطن این نوع تصمیم‌سازی‌ها دنبال می‌شود، فساد و رانت و ویژه خواری را کاهش داده و باعث شفاف‌سازی‌های بیشتر در اقتصاد می‌شود. شخصا ذیل افرادی قرار دارم که نسبت به یک چنین سیاست‌هایی انتقاد دارم. معتقدم این بازار توافقی ایجاد شده تا به نرخ‌های بالای ارز مشروعیت بخشیده شود. در واقع تلاش‌ها در راستای تحقق این ایده است که نرخ ارز هر اندازه رشد کند، گفته شود این نرخ در اثر توافق ایجاد شده است! اما باید توجه داشت هر اندازه بازار توافقی با رشد قیمت مواجه شود بازار آزاد هم با نوسان و رشد مواجه می‌شود. البته این مشکلی است که از زمان دولت‌های قبلی ایجاد شده و دولت فعلی تنها میراث‌دار این شرایط است. دولت چهاردهم تلاش می‌کند با شفاف‌سازی، دوری از نظام چند نرخی در بازارها و... از نوسانات ارزی بکاهد. اما باید دید در این بازارها چه توافقی شکل می‌گیرد؟ پول صادرات نفت و سایر انفال راهی این بازار می‌شود و برای آن قیمت تعیین می‌شود. ۱۰ درصد هم صادرات غیررانتی و سالم وجود دارد که راهی این بازار می‌شود.
برخی واردکنندگان اما با ارز ۳۰ هزار تومان و ۴۰ هزار تومانی نهاده‌های دامی وارد کرده بعد آن را با قیمت ۷۰ - ۸۰ هزار تومان به فروش می‌رسانند. ریشه این نوسانات هم به تلاش دولت‌ها برای جبران کسری بودجه‌اش باز می‌گردد. دولت مشکل کسری بودجه دارد و به هر دستاویزی چنگ می‌زند تا این نیاز را پوشش بدهد. اما باید دید سایر کشورهای در حال توسعه (و نه توسعه‌یافته) در مواجهه با این شرایط چه می‌کنند؟ نمونه برجسته کشورهایی که با تورم بالا مواجه بودند و توانستند آن را مهار کنند، کشور آرژانتین است. کشوری مانند آرژانتین تلاش کرده میزان تناسب دستمزدها با نرخ تورم را هر ماه جبران کند. جالب اینجاست که از رهاورد همین راهبرد توانسته دستاوردهای قابل توجهی در بهبود قدرت خرید مردم کسب کند. نمونه دیگر این نوع کشورها با تورم بالا، ترکیه است. ترکیه در برخی برهه‌ها حتی با تورم ۸۵ درصدی هم مواجه شد اما از طریق حمایت از اقشار متوسط و محروم این روند را مهار کرد. ترکیه هر ۶ ماه یک‌بار زمینه ایجاد توازن میان نرخ تورم و دستمزدها را فراهم می‌کند. در ایران اما دولت‌های قبلی تورم‌های بالایی را ایجاد کرده و بعد دستمزدها را نیز سرکوب کردند. این رویکرد هیچ مفهومی جز فشار بیشتر بر مردم و سوءاستفاده از جیب آنها را ندارد. دولت چهاردهم باید متوجه این موضوع باشد که قدرت خرید مردم به سطح غیرقابل تحملی رسیده است. اتفاقا این وضعیت هیچ ارتباطی با کمبود ارز هم ندارد؛ آمارهای سازمان تجارت جهانی گویای این واقعیت است که ایران در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار صادرات داشته است. ۶ میلیارد دلار هم صادرات خدمات داشته است! این درآمدها این واقعیت را نشان می‌دهد که کشور در بحرانی‌ترین شرایط هم ارز داشته، اما مدیریت‌های قبلی نتوانسته‌اند، ساماندهی درستی بر این درآمدها داشته باشند. درامدهای ارزی ایران طی دهه گذشته کمتر از دهه ۸۰ خورشیدی نبوده است. اما باید دید چه اتفاقی رخ می‌دهد که نرخ ارز ۶۰ الی ۷۰ برابر بالا رفته است. از سوی دیگر دستمزدها نیز مدام سرکوب و معیشت مردم دشوارتر می‌شود. دولت چهاردهم باید این اعداد و ارقام را مد نظر قرار داده و تلاش کند، زمینه بهبود قدرت خرید و مردم کم برخوردار را فراهم سازد. با تکیه بر مشارکت همین اقشار است که دولت می‌تواند بحران‌ها را پشت سر گذاشته و کارنامه مطلوبی از خود به جای بگذارد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 چشم‌انداز اقتصادی همسوی ایران و عمان
✍️ دکتر کامران کرمی
جایگاه سلطان‌نشین عمان بیشتر به واسطه سیاست خارجی متوازن و مبتنی بر بی‌طرفی فعال با میانجی‌گری در مناقشات منطقه‌ای شناخته شده و کمتر به بعد چشم‌انداز توسعه اقتصادی این کشور اشاره شده است که می‌تواند نقش تکمیلی برای بندر چابهار و دسترسی به کریدور شمال-جنوب ایفا کند.
عمان نیز همچون عربستان، امارات، قطر، بحرین و کویت چشم‌انداز اقتصادی را برای گذار به اقتصاد تک‌محصولی و متنوع‌سازی درآمدهای دولت طراحی و عملیاتی ساخته که می‌تواند این کشور را به قطب تجارت در حاشیه اقیانوس هند، دریای عرب و شرق خلیج فارس تبدیل کند.

همه مسیرها به بندر الدقم و منطقه ویژه اقتصادی آن باز‌می‌گردد که قرار است آینده اقتصاد عمان را با جذب سرمایه‌گذاری خارجی و طرح‌های آینده‌نگرانه رقم بزند. از جمله ویژگی‌های استراتژیک بندر الدقم دسترسی به آب‌های آزاد است که برای پهلو گرفتن در آن دیگر نیازی به عبور از تنگه هرمز نیست و از این حیث می‌تواند عمان را به بازیگر تجارت دریایی تبدیل کند.

موقعیت این بندر دریای آزاد که آن را نسبت به بنادر دبی، جبل علی و بنادر عربستان در خلیج فارس و دریای سرخ که در محاصره تنگه‌ها قرار دارند، ویژه کرده، این است که می‌تواند جنوب شرق آسیا، شبه‌قاره، دریای سرخ و شمال آفریقا را به یکدیگر پیوند داده و به عنوان یک هاب تجاری و لجستیکی عمل کند. از این منظر است که ساخت‌وسازها در این منطقه ویژه سرعت گرفته و اسکله‌ها، باند فرودگاه، مجتمع‌های صنعتی، مسکونی و پروژه‌های گردشگری یکی پس از دیگری در حال برآمدن هستند.

بخش مهم دیگر این منطقه ویژه اقتصادی طرح‌های آینده‌نگرانه مبنی بر صنایع پیشرفته،‌ های‌تک، هوش مصنوعی و انرژی‌های پاک است که با توجه به موقعیت جغرافیایی و دسترسی آن، مطلوب و مورد نظر سرمایه‌گذاران خارجی از چین، آمریکا، هند، بریتانیا، ترکیه و حتی عربستان سعودی قرار گرفته است.

بندر الدقم می‌تواند یکی از شرکای اصلی تجاری بندر استراتژیک چابهار شود؛ به‌گونه‌ای که برای نقش‌آفرینی موثر عمان در ایجاد ارتباطات منطقه‌ای بین شرق آفریقا با آسیای میانه، قفقاز و اروپای شمالی، این بندر می‌تواند عاملی تاثیرگذار باشد.

آنچه این موقعیت را در دسترس قرار داده، توافق‌نامه عشق‌آباد است که نقش ایران و عمان در آن بسیار تعیین‌کننده است. براساس توافق‌نامه عشق‌آباد کشورهای عضو آن، یعنی قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، ایران و عمان که بعدا هند نیز به آن پیوست، می‌توانند با ایجاد کریدوری مهم و حیاتی آسیای میانه را به جنوب آن متصل کنند.

توافق‌نامه عشق‌آباد در آوریل ۲۰۱۶لازم‌الاجرا شد و در سفر سال ۱۴۰۱ رئیس دولت سیزدهم به مسقط، مورد تاکید قرار گرفت. هدف این توافق، افزایش اتصال در منطقه اوراسیا و همگام‌سازی آن با سایر کریدور‌های حمل‌ونقل منطقه‌ای از جمله شمال-جنوب است. به نظر می‌رسد دو طرف رویکرد فعالانه‌تری را برای پیشبرد این توافق‌نامه در پیش خواهند گرفت.

برگزاری کمیسیون مشترک ایران و عمان در ماه آینده در مسقط که در نشست خبری وزرای خارجه دو کشور مورد تاکید قرار گرفت، می‌تواند علاوه بر موضوعات کنسولی، تجاری و گردشگری، مساله مهم حمل‌و‌نقل بین المللی را نیز در دستور کار قرار دهد. در همین خصوص، عراقچی با بیان اینکه «حجم تجارت بین ایران و عمان در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۹بیش از سه برابر شده»، گفت: حجم تجارت ایران و عمان در سال گذشته ۲.۵ میلیارد دلار بود.

از ده بازار اول کالاهای صادراتی طی هفت ماه ۱۴۰۳ عمان در رتبه هشتم با نزدیک به یک‌میلیارد دلار بوده است. درصد این تغییر نسبت به سال قبل ۱۸درصد رشد و به لحاظ وزنی نیز ۳۹درصد افزایش را نشان می‌دهد. در ده مبدا اول واردات ایران طی این مدت مشابه عمان در رتبه دهم قرار دارد که نزدیک به نیم‌میلیارد دلار کالا از این کشور عربی وارد شده است.
تجارت ۵میلیارد‌دلاری یکی از اهداف اصلی ایران و عمان در چند سال آینده است که می‌تواند این کشور را در حوزه تجارت به یکی از ۵شریک اول ایران تبدیل کند. با وجود تفاهمات سطح بالای سیاسی و همسویی دیپلماتیک ایران و عمان در بسیاری از موضوعات منطقه‌ای، تجارت بین این دو همسایه اما وضعیت مطلوبی ندارد و لازم است طرفین خیز جدی‌تری را برای ارتقای جایگاه اقتصادی روابط مدنظر قرار دهند.
چشم‌انداز اقتصادی عمان با تمرکز بر بندر الدقم به‌عنوان قلپ تپنده اقتصاد سیاسی این سلطان‌نشین در سال‌های آینده و همسویی آن با بندر چابهار به عنوان یکی از اصلی‌ترین شاخه‌های کریدور شمال-جنوب، بستر مناسبی برای ارتقای روابط تجاری فراهم کرده است.


🔻روزنامه کیهان
📍 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدان‌های نبرد
✍️ جعفر بلوری
۱- «از یک مادر فلسطینی که با او آشنایی دیرینه داشتم خواستم، یکی از لالایی‌هایی را که برای کودکان خود می‌خوانند، برایم ارسال کند. قصدم این بود تا نوه‌ام را از همان کودکی با خواندن لالایی‌های عربی با زبان عربی آشنا کنم و برای این کار، از ترانه‌هایی که مادران فلسطینی در لالایی‌هایشان استفاده می‌کنند، بهره ببرم. ترانه‌ای عربی برایم فرستاد. فایل را که باز کردم دیدم شعری است سراسر حماسه، جنگ و شهادت. تصور کردم فایل را اشتباه فرستاده است. دوباره پیام دادم و نوشتم به نظر می‌رسد فایل را اشتباه فرستاده‌ای، این که لالایی نیست. مادر فلسطینی در جوابم نوشت ما ۷۰ سال است که با این ترانه‌ها برای نوزادانمان لالایی خوانده و به خواب می‌بریمشان...» (نقل به مضمون)
خطوط بالا اظهارات یکی از فعالان زن ایرانی در حوزه بین‌الملل و مقاومت است که چندی پیش در فضای مجازی دیدم. در این خطوط بیش از هر چیز دو نکته توجه را جلب می‌کند: یک) مقاومت دو) سبک زندگیِ مقاومت. در این نوشتار می‌خواهیم این دو و ارتباطشان با تحولات منطقه از جمله آنچه بر سوریه گذشت را بررسی کنیم.
۲- «مقاومت»، نقطه مقابل تسلیم و سازش است؛ مقاومت، معلول است نه علت. به این معنا که، به علتِ بروز یک زورگویی یا گردن کلفتی است که، مقاومت شکل می‌گیرد. این مقاومت می‌تواند از سوی یک دانش‌آموز مقابل زورگوییِ همکلاسی زورگویش برای گرفتن پول توجیبی «شکل» بگیرد، می‌تواند در شکلی کلان، از سوی یک گروه، یا کشور در برابر یک گروه یا کشور زورگوی دیگر شکل بگیرد. مقاومت برای توقف زورگویی و گردن کلفتی است. برای متوقف کردن زورگو و مستکبر و برای رسیدن به ثبات و آرامش و صلح است. «سبک زندگی» هم یعنی درونی کردن یک‌سری امور که در نهایت، شخصیت و منش و رفتار و اندیشه ما را شکل می‌دهد. نتایج «سبک زندگی» شدن یک مسئله-اینجا مقاومت- خود را در کوچک‌ترین امور و کنش فرد نشان می‌دهد. در نحوه لالایی خواندن برای نوزاد و کودک، در نحوه قصه گفتن، در نحوه درس خواندن، خریدن کردن، حرف زدن، دعا کردن، خوردن، خوابیدن، جنگیدن، اندیشیدن، موسیقی ساختن و....حتی در نحوه مُردن! خود را نشان می‌دهد. برای فهم راحت‌تر کمی به ساکنان غزه فکر کنید؟ آنها چگونه درس می‌خوانند، چگونه حرف می‌زنند، چگونه نماز می‌خوانند، چگونه بزرگ می‌شوند، چگونه می‌جنگند، چگونه زندگی می‌کنند و چگونه می‌میرند؟ مقاومت در غزه، درونی شده است. تبدیل به سبک زندگی فلسطینی‌ها شده است. بنابراین «سبک زندگی مقاومت» یعنی، «نوعی تفکر، نوعی اندیشیدنِ مبتنی بر یک باور قلبی» که فرد را به ایستادن مقابل سلطه‌گر و نظام سلطه متعهد می‌کند. خلاصه این که، می‌شود بروز این سبک زندگی را در افکار و رفتار و در جزئی‌ترین کنش‌های فرد دید...
به نحوه شهادت یحیی سنوار نگاه کنید!
۳- مقاومت یک شِق «سخت‌افزاری و جنگ سخت» دارد و یک شِق «نرم» و درونی شده و به شکل دقیق‌تر، «سبک زندگی شدگی» دارد. برای موفقیت و رفع زورگویی و استکبار، هر دوی این‌ها توامان لازم است. ما فکر می‌کنیم یکی از دلایل مهم سقوط ۱۱ روزه دمشق، در همین نکته نهفته است.
چگونه؟! بخوانید: در مقاومت اگر فقط جنبه سخت‌افزاری و جنگ سخت، مورد توجه قرار بگیرد، با اولین ضربه، احتمال فروپاشی وجود دارد. ارتش سوریه به دلیل کمبود تجهیزات نظامی یا قوی بودن آن ۳۷ گروه تروریستی و تکفیری نبود که سقوط کرد. ارتش سوریه، هم جنگنده داشت، هم نیروی دریایی داشت، هم تجهیزات نظامی و هم ده‌ها هزار نظامی و تجربه‌ای به بزرگی چند دهه. ارتش سوریه به لحاظ سخت‌افزاری و تجهیزات نظامی، از تروریست‌های اجاره‌ای تحریرالشام، کمتر نداشت. آن عامل مؤثر و اصلی که باعث سقوط دمشق شد، درونی نشدن «مقاومت» بین نظامیان ارتش سوریه و حتی مردم بود. به عبارت کامل‌تر، «مقاومت» تبدیل به سبک زندگیِ مردم و ارتش سوریه- بنا به دلایل متعدد- نشده بود. ارتش سوریه اگر به مقاومت «باور» داشت و آن را درونی کرده و تبدیل به سبک زندگی‌اش کرده بود، قطعا کمر تروریست‌های تکفیری را خیلی راحت می‌شکست.-یا لااقل به این سرعت فرو نمی‌پاشید- از خود سؤال کنیم، چگونه کشوری که بیش از ۴۰ سالِ موفق، در خط مقدم مقاومت بود، ناگهان طی ۱۱ روز
سقوط می‌کند؟! آیا اگر «جیش الوطنی» با آن سابقه درخشان در دوران یکه‌تازی داعش و آن سبکِ مقاومت منحصر به فردش، منحل نشده بود، باز هم دمشق سقوط می‌کرد!؟ حتما خیانت‌ها، کم‌کاری‌ها، «بی‌توجهی به هشدارها و لزوم اصلاحات»، در این سقوط تاثیر داشته است اما مهم‌ترین دلیل، «سبکِ زندگی نشدن مقاومت» در میان سوری‌ها-چه نظامیان و چه غیر نظامیان- بود. حزب‌الله لبنان و حماس را نگاه کنید! اگر صرفا متکی به «مقاومت سخت‌افزاری و جنگ سخت» بودند، با شهادت سید نصرالله و یحیی سنوار، این دو جنبش فرو می‌پاشید. بنابر این اگر در حوزه «سخت‌افزاری» ضربه بخوریم اما «اراده» و «درونی شدگیِ مقاومت» پابرجا باشد، مقاومت ادامه پیدا می‌کند و «ادامه» هر چیزی از جمله مقاومت، در نهایت به پیروزی منجر می‌شود.
۴- بسته به جا و مکان و شرایطِ محیطی و فرهنگی، بسته به باورها و اعتقادات دینی و غیر دینی، این «سبک زندگیِ مقاومت»، می‌تواند متفاوت باشد. غزه چون خط مقدم مقاومت و جنگ است، چون ساکنانش مسلمانند، «سبک زندگی مقاومتِ» آن به یک شکل است.... مایی که در ایران زندگی می‌کنیم و مسلمانیم با آن کس که در آمریکا زندگی می‌کند، سبک زندگی مقاومتش می‌تواند به شکل دیگری باشد. به عنوان مثال راه افتادن جنبش
boycott Israeli Products «تحریم کالاهای اسرائیلی» در غرب و ضربه به اقتصاد رژیم صهیونیستی که از اعتقادِ «نباید بی‌اعتنا بود، باید مقابل ظلم ایستاد و...» سرچشمه گرفته است، «سبک زندگی مقاومتِ» آنهاست. اعتراض‌های دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکا به جنایات هولناک رژیم صهیونیستی که به قیمت، اخراج، تعلیق، زندان و محرومیت‌های اجتماعی انجام می‌گرفت، یک مثال دیگر می‌تواند باشد. وقتی «مقاومت» تبدیل به «سبک زندگی شد»، بسته به شرایط، شکلی به خود می‌گیرد و راهی برای جلوگیری از آن زورگویی و استکبار می‌یابد.
۵- به قول رهبر انقلاب «مقاومت فقط به معنای ایستادگی در برابر دشمنان نیست، بلکه به مفهوم عمیق‌تر و گسترده‌تری از ایستادگی در برابر مشکلات، تقویت روحیه خودباوری و داشتن سبک زندگی مبتنی بر ایمان، تقوا و تلاش است...» یا «...مقاومت به معنای واقعی کلمه، سبک زندگی‌ای است که یک ملت را از ضعف و تسلیم به اوج عزت و اقتدار می‌رساند.» همین‌طور این جمله که «اگر مقاومت در میان مردم به یک فرهنگ تبدیل شود، نه‌تنها در میدان‌های نبرد، بلکه در زندگی روزمره، در اقتصاد، در دانش و در هنر نیز معجزه می‌کند.» بنابراین از نگاه رهبر حکیم انقلاب، مقاومت باید در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مردم ریشه بدواند و به یک فرهنگ تبدیل شود و به یک «سبک زندگی» تبدیل شود.
سبک زندگی مقاومت، از نحوه تربیت فرزندان تا شیوه مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم را در بر می‌گیرد. تجربه شکست ارتش سوریه و سقوط دمشق نشان داد که اگر مقاومت تنها به ابزارهای نظامی محدود بماند و به عمق باور مردم و نیروها نفوذ نکند، آسیب‌پذیر خواهد بود. در مقابل، حرکت‌هایی مانند حزب‌الله و حماس، که مقاومت را به‌عنوان یک سبک زندگی پذیرفته‌اند، حتی در صورت ضربه‌خوردن نیز پابرجا مانده و ادامه پیدا می‌کنند.


🔻روزنامه همشهری
📍 از سبزه‌میدان تا واشنگتن
✍️ محسن مهدیان
یکم؛ خبر دردناکی است. رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که نرخ ارز آزاد توسط یک سایت آمریکایی برای صرافان تعیین می‌شود.

دوم؛ ما ۲بازار تعیین‌کننده قیمت ارز داریم؛ بازار اصلی که ارز مبادله‌ای است و تامین‌کننده ارز مورد نیاز کشور است و بازار آزاد که به گفته بسیاری از مسئولان از‌جمله وزیر اقتصاد دولت شهید رئیسی، کمتر از یک درصد معاملات است.
با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آن‌هم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه‌میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت‌سازی است و حالا جناب فرزین اعلام کرده ‌که نبض آن در دست مزدوران مجازی آمریکایی است؛ یعنی یک قیمت‌گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد و بلکه روح و روان مردم در فضای واقعی را درگیر کرده است.

سوم؛ با این مقدمه یک سوال روشن وجود دارد؛ اگر ردپای تروریست‌های اقتصادی و مزدورهای آمریکایی در فضای مجازی آنقدر صریح و آشکار وجود دارد و تا چهارراه استانبول و سبزه‌میدان امتداد دارد، چرا ورود امنیتی به بازار نمی‌شود؟ خبر رئیس کل بانک مرکزی یعنی اینکه مهم‌تر از ابزار اقتصادی، اقدامات امنیتی لازم است.
دولت ضروری است صریحا اعلام کند که بازار غیررسمی ارز را به‌هیچ‌وجه تحمل نخواهد کرد. این کار برای جلوگیری از سفته‌بازی ضرورت دارد و دستگاه قضایی بی‌رحمانه با هرگونه تمردی از قانون در بازار ارز برخورد کند.

چهارم؛ و دست آخر اینکه وقتی مکرر گفته می‌شد که فکری برای حکمرانی مجازی کنید برخی عمق ماجرا را دقیق نشدند، اما امروز سطح اثرگذاری نقشه و مکر دشمن تا سر سفره‌های مردم پیش‌روی‌شان است بلکه عبرت گیرند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 دولت و ملت هر دو لاغر و نحیف شده‌اند
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
مردم یا به عبارت اقتصادی مصرف‌کنندگان خصوصی شامل خانوارها و بنگاه‌ها سهم اساسی در تولید ناخالص دارند. خانوارها با مصرف و خرید کالاها و نیز بنگاه‌ها با خرید مواد اولیه و پرداخت مزد و نیز سرمایه‌گذاری در تولید ملی نقش و سهم دارند. از سوی دیگر نهاد دولت نیز با مخارج خود که شامل پرداخت مزد و حقوق و نیز پرداخت‌های عمرانی است در تولید ناخالص داخلی سهم دارد. در اقتصاد ایران به دلیل اینکه نهاد دولت و نیز نهاد حکومت از نظر مخارج ملی سهم بالایی دارند کاهش یا افزایش رقم مطلق مخارج دولتی در تغییرات رشد اقتصادی نقش بااهمیتی دارد. در اقتصاد کلان و در تئوری‌های مصرف دیدگاه‌های تکمیلی قابل اعتنایی پدیدار شده‌اند. در یک مدل ساده مصرف خانواده تابعی از درآمدش است. در تئوری‌های کمی پیچیده‌تر مصرف تابعی از درآمد دائمی و درآمدهای تصادفی است. برخی اقتصاددانان تئوری مصرف را تکمیل کرده و می‌گویند مصرف هر خانواده تابعی از درآمدهای جاری و دائمی و نیز درآمدهای تصادفی به اضافه درآمد همسایه‌ها است. این تئوری آخر اشاره به چشم وهم‌چشمی دارد. همچنین در اقتصاد کلان مخارج دولت عمدتا مخارجی است که برای بخش‌هایی مثل بهداشت و آموزش و دفاع و امنیت و سرمایه‌گذاری تقسیم می‌شود. تغییرات این دو متغیر یعنی هزینه‌های مصرف نهایی بخش خصوصی و نیز هزینه‌های بخش دولتی در نیمه نخست امسال نشان‌دهنده رشدی برابر با ۷/‏۳۶ و ۴/‏۳۶ درصد است. این در حالی است که این ارقام در نیمه نخست سال ۱۴۰۲ برابر با ۸/‏۵۷ و ۹/‏۵۰ درصد است. اعداد یادشده که از سوی بانک مرکزی منتشر شده است بدون تفسیر و بدون اینکه به چرایی کاهش قابل اعتنای رشدها بپردازیم نشان می‌دهد که دولت و ملت ایران در شش‌ماهه نخست امسال نسبت‌به مدت مشابه کمتر خرج کرده‌اند. اگرچه مدیران دولت ایران سیزدهم بارها با افتخار از صادرات بیشتر نفت نسبت‌به دولت دوازدهم گفته‌اند اما متاسفانه پیامد این صادرات بیشتر نفت در بخش هزینه‌های دولت که بخشی از آن به سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی مربوط می‌شود کم‌اثر و ناپیداست. دولت سیزدهم حتی در خرج‌کردن برای کارمندان خود خسیس بوده است. از سوی دیگر خانواده‌های ایرانی که کارگران و کارمندان بخش اصلی آن را تشکیل می‌دهند به دلیل اینکه حقوق و مزدشان زیر نرخ تورم اعلام‌شده رسمی تعیین شده است توانایی خرید را در سطح ملی از دست داده و لاغر شده‌اند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 تحولات منطقه رسانه‌ها و آینده ایران
✍️ قادر باستانی تبریزی
تحولات منطقه‌ای چه پیامدهایی برای ما دارد و چگونه می‌توانیم نسخه‌ای راهبردی برای آینده تنظیم کنیم؟ تحولات منطقه را می‌توان از زوایای متفاوت مورد بررسی قرار داد که هر کدام نسخه‌ای خاص برای مواجهه با چالش‌ها و فرصت‌ها ارایه می‌دهند؛ پرسش اساسی این است که چه نسخه‌ای می‌تواند نیازهای اقتصادی و امنیتی کشور ما را در این بستر جدید برآورده کند و در این میان وظیفه رسانه‌ها چیست؟
تحولات منطقه را می‌توان از سه زاویه بررسی کرد که هر‌کدام نیاز به رویکردی متمایز دارند: نظم نوین جهانی، دینامیزم منطقه‌ای و محور مقاومت. اول اینکه جهان در آستانه تثبیت یک نظم نوین قرار دارد. غرب که در حال واگذاری بخشی از قدرت جهانی خود است، تلاش دارد با تغییر الگوهای حکمرانی به مدیریت از راه دور و بهره‌گیری از قدرت دیجیتال، سلطه خود را حفظ کند. این الگو بر توسعه اقتصادی و ایجاد کریدورهای بین‌المللی تأکید دارد. خاورمیانه نیز بخشی از این تحول کلان جهانی است که بازیگران آن تغییر می‌کنند تا فرصت‌های اقتصادی جدید ایجاد شوند.
دوم، آنچه در منطقه می‌گذارد، ناشی از یک دینامیزم مبتنی بر بردباری، شناخت موقعیت و فرصت‌طلبی ترکیه است. همگرایی منافع امریکا و اسراییل با سیاست‌های ترکیه، به این کشور وزن بیشتری بخشیده است. با این حال، حضور بازیگران نگران مانند عربستان، امارات و مصر، این تحولات را از سطح راهبردی به سطح تاکتیکی تنزل داده است. این وضعیت حتی می‌تواند امنیت ملی ترکیه را به چالش بکشد. در چنین شرایطی، تعامل با دولت جدید سوریه، ترکیه و سایر بازیگران منطقه‌ای چگونه باید تنظیم شود؟
سوم، آنچه حول محور مقاومت قابل تبیین است، ناشی از غافلگیری اطلاعاتی محور است. بعد از سقوط سوریه، رویکردها نسبت به موضوعات مرتبط با جبهه مقاومت و قدرت ایران به سمت آنچه به‌طور طبیعی انتظار می‌رفت..

تغییرهایی یافته است. همچنین اخبار سوریه عمدتا دنبال می‌شود و تغییرات در آنجا می‌تواند تاثیرات جدی‌ بر افکار عمومی داشته باشد. سوال این است که در شرایط جاری و تغییرات جدید، چگونه می‌توان افکار عمومی را اقناع کرد؟

رسانه‌ها در این شرایط پیچیده، وظیفه‌ای دوگانه دارند؛ هم آگاهی‌بخشی به مردم و هم راهنمایی مسوولان. در دنیایی که تحولات ژئوپلیتیکی به سرعت در حال وقوع هستند، رسانه‌ها باید به عنوان دیده‌بان‌هایی هوشیار عمل کنند. انعکاس دقیق واقعیت‌ها، تحلیل صحیح داده‌ها و ارایه تصویری شفاف از آینده، رسالتی است که رسانه‌ها باید آن را به دوش بکشند. اطلاع‌رسانی درست می‌تواند به مردم کمک کند تا درک بهتری از پیامدهای تصمیمات داخلی و خارجی داشته باشند. آگاهی عمومی پشتوانه‌ای قوی برای سیاست‌گذاران ایجاد می‌کند تا با اعتماد به افکار عمومی، مسیرهای بهینه‌تری را انتخاب کنند. این مهم تنها با تحلیل‌های منسجم، پوشش خبری جامع و تبیین پیامدهای تحولات منطقه‌ای ممکن است. رسانه‌ها همچنین باید به عنوان پل ارتباطی بین مردم و مسوولان عمل کنند. بازتاب دغدغه‌های مردم، تحلیل نگرانی‌های اقتصادی و امنیتی، و ارایه پرسش‌های چالشی به مسوولان، نقشی اساسی در شفاف‌سازی و پاسخ‌گویی دارد. ایجاد زمینه‌ای برای گفت‌وگوهای کارشناسی و تحلیل‌های عمیق می‌تواند به سیاست‌گذاران در اتخاذ راهبردهای هوشمندانه‌تر کمک کند. در این زمینه، رسانه ملی به دلیل فراگیری گسترده، وظیفه سنگین‌تری برعهده دارد. صدا و سیما باید روش‌های منسوخ گذشته را بازنگری اساسی و جدی کرده و رویکردی حرفه‌ای در پیش بگیرد. با پوشش درست وقایع و دعوت از کارشناسان متخصص، می‌تواند توجه مخاطب ایرانی را به خود جلب کند و به منبعی معتبر برای تحلیل و آگاهی‌بخشی افکار عمومی تبدیل شود. نظم نوین جهانی، گرچه چالش‌هایی جدی ایجاد می‌کند، اما فرصت‌هایی نیز به همراه دارد. رسانه‌ها باید این فرصت‌ها را به درستی شناسایی کرده و آنها را به مردم و مسوولان معرفی کنند. توسعه زیرساخت‌ها، همکاری‌های بین‌المللی و بهره‌برداری از مسیرهای تجاری جدید، از جمله فرصت‌هایی است که می‌تواند در این مسیر مورد توجه قرار گیرد. در عین حال، رسانه‌ها باید از خطرات احتمالی مانند وابستگی اقتصادی، تهدیدهای امنیتی و تنش‌های ژئوپلیتیکی پرده بردارند. واقعیت این است که به دلایل مختلف خصوصا اقتصادی و معیشتی در داخل و تحولات بزرگ ژئوپلیتیکی در کل جهان، لازم است بازتعریفی از جایگاه واقعی خودمان در مناسبات جهانی داشته باشیم. شاید اندکی تلخ باشد، اما واقع‌بینی همراه با اندکی محافظه‌کاری، بیانگر آن است که در مورد قدرت خود در سطح منطقه و جهان نباید اغراق کنیم. شاید اگر اندکی واقع‌بین شویم و به درون برگردیم و مشکلات داخلی را حل کنیم و در مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی، با دقت و احتیاط و دوراندیشی نقش‌آفرینی کنیم، بیشتر به نفع‌ کشورمان باشد. جهان آبستن تحولات خیلی بزرگ در حد زلزله‌های ژئوپلیتیکی است. لابد هرکشوری بتواند خودش را سالم از این زلزله‌ها عبور دهد، در آینده با ثبات‌تر می‌ماند. بنابراین به نظر می‌رسد ضرورت دارد بازنگری کنیم و با اقناع افکار عمومی و نیز مهار تُندروی‌های بی‌حاصل و فرصت‌سوز، کمتر خود را در معرض پیامدهای زلزله‌های ژئوپلیتیکی قرار دهیم.


🔻روزنامه شرق
📍 ترامپ چگونه شروعی خواهد داشت؟
✍️ کوروش احمدی
شرایطی که کشور در حوزه‌های سیاست داخلی و خارجی با آن مواجه است، بر همگان معلوم است و نیازی به توضیح واضحات در این مختصر نیست. فاکتوری که می‌تواند تأثیر درخورتوجهی بر این شرایط در جهت مثبت یا منفی بگذارد، شروع به کار ترامپ در اول بهمن است. دو سؤال مهم در این زمینه مطرح است: ۱- آیا او در بدو ورود، ازسرگیری به‌اصطلاح فشار حداکثری علیه ایران را اعلام خواهد کرد یا پیشنهاد مذاکره خواهد داد و تصمیم درباره فشار حداکثری را به بعد از پاسخ ایران موکول خواهد کرد.
۲- مقامات ما در چه فکری‌اند و چه برنامه‌ای برای مواجهه با دولت جدید آمریکا دارند. درباره سؤال نخست، در این مقطع مشکل می‌توان حدس زد که ترامپ چگونه شروع خواهد کرد. او در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش بیش از ۱۵ ماه برای خروج از برجام و شروع فشار حداکثری صبر کرد و در این مدت بارها پیشنهاد مذاکره داد. بعد از خروج از برجام نیز بر اصرار بر مذاکره و واسطه‌کردن کسانی برای این منظور افزود. اما باید در نظر داشت که در آن زمان در ابتدا جمهوری‌خواهان واقع‌گرایی مانند تیلرسون، مک‌مستر، جیم ماتیس و... در اطراف او بودند و جمعی از سناتورهای جمهوری‌خواه، حتی کسانی مثل لیندسی گراهام نیز که در ابتدا با برجام مخالفت کرده بودند، خواستار خروج ترامپ از برجام نبودند.

اما این بار شرایط به طور اساسی دگرگون شده است. این بار هم ترامپ به خاطر پیروزی قاطعش در انتخابات از اعتمادبه‌نفس بیشتری برخوردار است و هم از ابتدا کسانی را به‌عنوان اعضای کابینه امنیتی‌اش برگزیده که مشوق او در راستای افراطی‌گری خواهند بود. به‌علاوه، شرایط منطقه نیز به طور کامل دگرگون شده و دوستان منطقه‌ای ترامپ و در رأس آنها نتانیاهو دستور کار جدیدی دارند و از به‌اصطلاح «نظم منطقه‌ای» جدیدی سخن می‌گویند. علاقه آنها به همراه‌کردن ترامپ در این مسیر و علاقه ترامپ به ادامه «پیمان‌های ابراهیم» ترکیبی خطرناک خواهد بود. فاکتور جدید دیگری که وارد معادله شده، بُعدی شخصی است که رابطه ایران و ترامپ به خاطر سوءقصدها به جان او و تهدید برخی از همکاران قبلی او یافته است. درباره این سوءقصدها و تهدیدها روشن است که ترامپ ادعاهای دوایر امنیتی و اطلاعاتی آمریکا را مبنا قرار می‌دهد، نه تکذیب مؤکد ایران به دست‌داشتن در این قضایا.

با این حال هنوز نمی‌توان شروع کار ترامپ با پیشنهاد مذاکره به ایران را کاملا منتفی دانست. در پاسخ به سؤال دوم مبنی بر اینکه مقامات ما چه برنامه‌ای دارند، مشکل می‌توان چیزی گفت؛ چراکه نشانه‌هایی قطعی دال بر وجود برنامه‌ای در سپهر عمومی مشهود نیست. مقامات وزارت خارجه دو، سه هفته قبل صحبت از این می‌کردند که صبر خواهند کرد تا ترامپ مستقر شود و سیاستش را اعلام کند. متعاقبا از آقای عراقچی و برخی شخصیت‌های غیررسمی اما نزدیک به حاکمیت مطالبی درباره امکان مذاکره به طور کلی یا مذاکره با آمریکا به طور مشخص شنیدیم. اما این مقامات روشن نکرده‌اند که آیا منظور مذاکره با ۱+۴ و مذاکره غیرمستقیم با آمریکا به سبک دولت سیزدهم است یا چیزی دیگر.

در‌این‌میان شاید تنها شایعه ملاقات نماینده ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک و تکذیب‌نشدن آن از سوی نمایندگی ایران را بتوان تحول جدیدی به شمار آورد. به هر حال، بعید است که در این امر بسیار مهم برخورد انفعالی و سپردن ابتکار عمل به ترامپ به سود ایران باشد. اقدام ایران به اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم با آمریکا و طرح کلیاتی درباره شرایط و موضوعات مذاکره می‌تواند نشانه تحول در مواضع ایران و عاملی مؤثر بر تصمیمات ترامپ به شمار آید. درباره سیاست ایران، همچنین می‌توان به سفر اخیر آقای عراقچی به چین و سفر آتی آقای پزشکیان به مسکو در ۲۷ دی، یعنی سه روز قبل از شروع به کار ترامپ، اشاره کرد. روشن نیست که آیا انجام این دو سفر در این دوره زمانی اتفاقی است یا حساب‌شده. اما در اینکه چین و روسیه قادر و مایل به کمک چندانی به ایران در برابر آمریکای ترامپ نخواهند بود، تردید چندانی وجود ندارد.

اولویت چین نجات صادرات ۴۵۰ میلیارد دلاری خود به آمریکا از گزند تعرفه‌های ترامپ و افزایش سهم خود در اقتصاد ۲.۵ تریلیون دلاری شورای همکاری خلیج فارس و مبادلات حدودا ۳۵۰ میلیاردی با این منطقه است. چین و آمریکا همچنین مسائل بسیار مهم و تاریخ‌سازی را در دستور کار دارند که خرید حدود ۱.۵ میلیون بشکه نفت از ایران اساسا جایی در آن ندارد. اولویت‌های پوتین درباره اوکراین و سوریه و تحریم‌های غرب نیز روشن است، بنابراین می‌توان گفت که همچنان جای فکری اساسی در راهبرد ایران خالی است.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 تعهد دولت‌ها با تغییر دولت‌ها از بین نمی‌رود
✍️ فرشید ایلاتی
تعهد دولت‌ها با تغییر دولت‌ها از بین نمی‌رود، امروز عده‌ای بی‌سرپناه منتظر ادای وعده دولت در ساخت مسکن هستند و دولت چهاردهم هم باید همه پروژه‌های نیمه‌تمام دولت سیزدهم که عمر آن به تکمیل پروژه‌ها کفاف ندارد، را اجرا کند، همان طور که آزادراه‌ها و خطوط ریلی و دیگر پروژه‌های عمرانی نیمه‌کاره دولت‌های قبل را باید تکمیل کند.
دولت چهاردهم در راستای عمل به تعهد طرح نهضت ملی مسکن نباید به سمت بلند مرتبه سازی حرکت کند، زیرا علاوه بر اینکه تحویل واحدهای مسکونی زمان‌بر خواهد بود و از سوی دیگر اجرای این طرح سرمایه بیشتری از افقی‌سازی صرف خواهد کرد، به عبارت دیگر دولت با اعطای زمین به متقاضیان در روستاها و اعطای تسهیلات به آنها می‌تواند کمتر از یک سال مستأجران را صاحب‌خانه کند.
به طورکل دولت جدید به معنای اقدامات جدید نیست. براین اساس می‌توان اظهارداشت که به‌کارگیری اقدامات جدید ضرورت ندارد و حرکت در مسیر اجرای قوانین مصوب می‌تواند راهگشا واقع شود.
دولت سیزدهم در حوزه مسکن اقداماتی را درنظر گرفت که بی‌شک تکمیل‌شان می‌تواند راهگشا باشد و نیاز به اقدامات جدید را از بین ببرد. خوشبختانه در شرایط حال حاضر مقدمات کار فراهم شده است و موضوع زمین و آماده سازی آن به خوبی در جریان بررسی و اقدام قرار گرفته است.
در حوزه مسکن با چالش قوانین رو به رو نیستیم و تنها اجرای قوانین ضرورت دارد. نهضت ملی مسکن در حوزه قوانین نیز با کاستی رو به رو نیست. همچنین قانون جهش تولید نیز مطرح است که خود می‌تواند زمینه ساخت افزایش ساخت و ساز واقع شود. امروز طرح نهضت ملی مسکن همچون اسب زین شده است که تنها به یک چابک‌سوار نیاز دارد تا به سرمنزل مقصود برسد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین