🔻روزنامه تعادل
📍 ترامپ و روابط هوشمندانهتر با ایران
✍️ علیرضا توکلی
متغیرهای مختلفی طی هفتهها و ماههای اخیر در فضای عمومی و اقتصادی کشورمان شکل گرفته که لازم است درباره آن صحبت شود. از حذف ارز نیمایی و راهاندازی بازار ارز توافقی گرفته تا تحولات سوریه، آتشبس غزه و نهایتا حضور ترامپ به عنوان رییسجمهور امریکا، همگی متغیرهای مهمی محسوب میشوند. اگر قرار باشد تحلیلی در اقتصاد کلان کشور با توجه به رخدادهای اخیر، حضور ترامپ، وعدههایی که قبلا داده و تصمیماتی که طی ۱الی ۲روز نخست حضورش در کاخ سفید اتخاذ کرده داشته باشیم باید به اثرات این حضور در بازارهای جهانی اشاره کنیم. این اثرات باعث تغییر قیمت مواد خوراکی، غلات، فلزات رنگی و برخی کالاهای صنعتی میشود. بررسی این تحولات نیازمند یک تحلیل جدی است که در یک فرصت کوتاه ممکن نیست. تا جایی که به ایران مربوط میشود، تعرفههایی که امریکا بر کالاهای چینی وضع میکند باعث افزایش قیمت برخی کالاها به خصوص فلزات میشود. این نظام تعرفهگذاری باعث رشد قیمت جهانی شده و شرکتهای ایرانی که در این بخش فعالیت میکنند، با درآمد و سود بالاتری مواجه میشوند. موضوع دوم، رشد بورس طی ۲ماه اخیر است. رشدی که از آبان شروع شد و تا اواخر آذر و اواسط دی تداوم داشت؛ این رشد ناشی از جاماندگی ۲ساله بازار سهام در مواجهه با تحولات کلان بود. با رشد اخیر بخشی از این جاماندگی جبران شد و بازار به سمت تعادل جدید سوق پیدا کرد. از سوی دیگر، ایده تکنرخی کردن ارز که نهایتا باعث رشد نرخ ارز شد، باعث افزایش درآمد و سودآوری شرکتهای صادراتی شده است. هرچند نمیتوان کتمان کرد که این رویکرد قیمت محصولات مصرفی مردم را بالا برده و هزینههای بیشتری در اقتصاد ایران به خانوادهها تحمیل کرده است. معتقدم هرچند اصل سیاست تکنرخی کردن ارز سیاست درستی است و من و بسیاری از کارشناسان دیگر هم با آن موافقیم اما در عین حال اعتقاد دارم که در شرایط امروز کشور اجرای آن دشوار است. در روزهای ابتدایی که آقای همتی این سیاست را اعلام کردند من ضمن تقدیر و تشکر از ایشان گفتم اگر دولت بتواند به تمام نیازهای ارزی جامعه از جمله نیاز واردکنندهها، صادرکنندهها، خانوادههایی که برای حفظ ارزش پول، پرداخت شهریه دانشجویان خارج از کشور و...پاسخ درست دهد به گونهای که کسی برای تامین ارز نیازی به مراجعه به بازار آزاد نداشته باشد در آن صورت دولت در اجرا سیاست تکنرخی کردن موفق بوده است. اما اگر دولت نتواند به همه نیازهای ارزی جامعه پاسخ دهد، ایده تکنرخی کردن ارز جز یک رویای در دور دست نخواهد بود. کما اینکه امروز همین اتفاق رخ داده است، با بحث ثبت سفارشها، تخصیص ارز بانک مرکزی و مجموعه مقرراتی که برای مرکز مبادله ارز و طلا گذاشته شده است، عملا به نیازهای همه اقشار مردم و همه افرادی که به هر نحوی میخواهند ارز داشته باشند و آن را خریداری کنند، پاسخ داده نمیشود. همین امر باعث شکلگیری بازار دومی میشود. بازار دوم اما با چه فاصله قیمتی شکل میگیرد؟چون چند سال است این قصه وجود دارد و شکبه بزرگی از ذینفعان از این رانت بهره میبرند، هر زمان که نرخ دولتی ارز افزایش مییابد، آنها هم نرخ آزاد ارز را به همان نسبت افزایش میدهند. به گونهای که سود حداقل ۲۰درصد و حداکثر ۷۰درصدی مورد نظر آنها تضمین شود. در یک چنین شرایطی دولت هر اندازه نرخ ارز توافقی را بالا ببرد، فقط باعث افزایش نرخ بازار آزاد و تحمیل هزینههای بیشتر به خانوادهها میشود. به همین دلیل اعتقاد دارم تا زمانی که نتوانیم این سیاستها را به درستی اجرا کنیم (که امروز اینگونه است) این سیاست برای کشورمان، سیاست درستی نخواهد بود. اما حضور ترامپ در کاخ سفید چه شرایطی را پیش روی کشور ایجاد میکند؟ هنوز از زبان ترامپ راهبرد دقیق امریکا در قبال ایران اعلام نشده است. اما روشن است که ترامپ باهوش است و تاریخ را خوانده است. او خوب میداند که سختگیریهایی که پس از جنگ جهانی اول در قالب عهدنامه ورسای علیه آلمان به کار گرفته شد، نتیجهاش جنگ جهانی دوم را شکل داد. ترامپ میداند اگر فشار به ایران را از یک حد بیشتر کند، ممکن است نتیجه عکس بدهد و شرایط منطقه بحرانیتر شود. او به دنبال روابط هوشمندانهتر با ایران و کره شمالی است. اما اینکه این راهبرد تازه شبیه قرارداد و معاهده جدید شبیه برجام ۲خواهد بود، از واسطههایی چون عمان، عراق و قطر و... استفاده میکند موضوع دیگری است. اما بدون تردید میتوان گفت که هنگامه متفاوتی برای اقتصاد ایران از راه خواهد رسید.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بوروکراسیزدایی؛ ضرورت توسعه در عصر هوش مصنوعی
✍️ دکتر روحاله اسلامی
ایرانیان از پیشگامان تاریخ بوروکراسی بودهاند. از عصر باستان تا دوران اسلامی، نظام اداری ایران بهعنوان الگویی برای سازماندهی، مدیریت و پایداری حکومتها نقش کلیدی ایفا کرده است.
در سدههای میانه، این دیوانسالاری ایرانی بود که در جهان اسلام به عنوان الگوی کارآمد انتقال یافت. اما با همه فواید بوروکراسی همچون استقلال سازمانی، حاکمیت قانون و تجربه نهادی، این سیستم بهمرور با چالشهایی جدی روبهرو شد.
در دوره مدرن بوروکراسی، با وجود نقش اساسی در توسعه، همواره در معرض تضعیف از سوی عوامل مخرب همچون حامیپروری، قوم و خویشگرایی و مداخلات سیاسی و نظامی بوده است. در عصر جدید، با انقلاب اطلاعات و ظهور هوش مصنوعی، بوروکراسی مدرن به پدیدهای کند و متمرکز بر کاغذبازی تبدیل شده که نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد، بلکه شهروندان را نیز از عملکرد سیستمهای دولتی ناامید کرده است.
برای عبور از این بحران و هماهنگی با الزامات عصر هوش مصنوعی، تحول اساسی در ساختار و عملکرد بوروکراسی ضروری است. این تحولات را میتوان در شش محور کلیدی تحلیل کرد، به گونهای که بوروکراسی را به موتور محرک توسعه و خدمترسانی تبدیل کند.
شش محور برای تحول بوروکراسی در عصر هوش مصنوعی عبارتند از:
۱. کوچک زیباست:
بوروکراسی باید از حالت حجیم و پراکنده به ساختاری کوچک، چابک و تخصصی تغییر کند. کاهش تعداد نهادها، ادغام سازمانهای موازی و تمرکز بر کارآمدی سازمانی و داشتن یک هدف، کلید موفقیت این رویکرد است.
۲. نیروی متخصص و شایسته:
استخدام بر اساس شایستگی و تخصص بهجای روابط و حمایتهای جناحی، ضامن ارتقای کارآمدی بوروکراسی است. ورود نسل جدید و واگذاری وظایف به بخش خصوصی در قالب سیاستگذاری باز، میتواند منابع انسانی را متحول کند.
۳. تجمیع بودجه و نظارت:
شفافیت مالی و نظارت یکپارچه از طریق حذف شوراهای موازی، تجمیع بودجه و ایجاد اتاق شیشهای حکمرانی، از انحراف منابع جلوگیری میکند. این رویکرد به تقویت یکپارچگی سیاستگذاری و حسابداری دولت میانجامد.
۴. نقش تکمیلی دولت:
دولت باید تنها در موارد شکست بازار و تامین کالاهای عمومی وارد عمل شود. در جایی که بخش خصوصی ناتوان است، بوروکراسی میتواند از طریق تنظیمگری و مداخله محدود، به رفع مشکلات کمک کند.
۵ .هوش مصنوعی در خدمت دولت:
با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی، میتوان مدیریت دانش، شبکهسازی میان نخبگان و دولت هوشمند را تقویت کرد. ابزارهایی مانند مشاوران مجازی و سیستمهای تصمیمگیری مبتنی بر داده، بوروکراسی را به سطحی جدید از کارآمدی میرسانند.
۶. برخط، شبانهروزی و بینالمللی:
دیوانسالاری باید بهصورت برخط و در تعامل مستمر با تجربیات بینالمللی عمل کند. نهادهای دولتی میتوانند از قوانین و چارچوبهای بینالمللی بهره ببرند و از تجارب دیگر کشورها در بهینهسازی فرآیندهای خود استفاده کنند.
اکنون در بسیاری از کشورها بوروکراسی مانعی اساسی در راستای حل مشکلات عمومی است.
با رویکردهای ششگانهای که در متن اشاره شد، بوروکراسی میتواند از مانعی برای توسعه به بستری برای نوآوری، عدالت، آزادی و حکمرانی هوشمند تبدیل شود. عصر هوش مصنوعی فرصتی برای بازاندیشی در ساختارهای دیوانسالاری و حرکت به سوی حکمرانی کارآمدتر است.
🔻روزنامه کیهان
📍 از دست دوستان، فریاد!
✍️ سید محمدعماد اعرابی
هفته اول تیرماه ۱۴۰۳ روزهای پرهیجان انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری ایران بود. با نزدیک شدن به زمان انتخابات در ۸ تیر ۱۴۰۳
«مسعود پزشکیان» روز به روز در اکثر نظرسنجیهای معتبر بالاتر میآمد و در روزهای آخر با اختلافی اندک بالاتر از همه رقبایش قرار گرفت.
۵ تیر ۱۴۰۳ فقط سه روز به برگزاری دور اول انتخابات مانده بود که رهبر انقلاب در دیدار با مردم به مناسبت عید غدیر در توصیه به نامزدهای انتخابات گفتند: «با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفّق شدید و توانستید مسئولیّتی به دست بیاورید، کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرّهای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرّهای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمیخورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود. آن کسی که دلبسته آمریکا باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّتهای کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریّت نخواهد کرد؛ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بیاعتنائی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود.»
۱۰ روز بعد «مسعود پزشکیان» توانسته بود ابتدا به همراه «سعید جلیلی» با اختلاف حدود ۹۰۰ هزار رأی به دور دوم انتخابات رفته و در نهایت با کمتر از ۳ میلیون رأی بیشتر از رقیب خود، چهاردهمین رئیسجمهور ایران شود. حدود دو هفته بعد، او نه در قامت رئیسجمهور که در کسوت نمایندگی مجلس به همراه همکاران سابقش در مجلس شورای اسلامی، ۳۱ تیر ۱۴۰۳ به دیدار رهبر انقلاب رفت. رهبری در آن دیدار تشکیل کابینه چهاردهم را «مسئولیت مشترک» مجلس و رئیسجمهور منتخب دانستند و برای انتخاب مسئولین کشور خطاب به آقای پزشکیان و دیگر نمایندگان مجلس توصیه کردند: «آن کسی را باید میداندار کرد که «امین» باشد، «صادق» باشد، «متدیّن» باشد، از بُن دندان «معتقد به جمهوری اسلامی و به نظام اسلامی» باشد. «ایمان» یک شاخص مهم است. «امید به آینده»، نگاه مثبت به افق، یکی از شاخصهای مهم است. به آنهائی که افق به نظرشان تاریک است و [معتقدند] کاری نمیشود کرد، نمیشود مسئولیّتهای اساسی و کلیدی داد. «تشرّع»، متشرّع بودن، یکی از معیارهای مهم است. «اشتهار به پاکدستی و صداقت» یک معیار است.»
یک هفته بعد در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری «مسعود پزشکیان» باز هم رهبر انقلاب «انتخاب همکاران خوب» را تذکر دادند و با شمردن ظرفیتهای فراوان کشور گفتند: «ما میتوانیم کارهای بزرگی را به اتّکاء این منابع انسانی و ثروت انسانی و ثروت طبیعی انجام بدهیم؛ شرطش این است که همّت بلند داشته باشیم، کارها را بجد دنبال کنیم و همکاران خوبی را انشاءالله انتخاب کنیم.»
ماه بعد در ۶ شهریور ۱۴۰۳، دیگر هیئت دولت چهاردهم کاملا مشخص شده بود که آقای پزشکیان به همراه وزرای کابینه خود به دیدار رهبر انقلاب رفت. اگرچه کار انتخاب وزیران دولت چهاردهم به پایان رسیده بود اما آقای رئیسجمهور و همکارانش همچنان مشغول تغییر و تحول و انتخاب دیگر مدیران ارشد دولتی بودند. رهبری در این دیدار باز هم درباره انتخاب همکاران مناسب هشدار دادند و با اشاره به سخنان رئیسجمهور درباره رجوع به کارشناسان برای تصمیمگیری، گفتند: «بنده تأیید میکنم و بر کار کارشناسی تأکید میکنم، منتها یک نکتهای اینجا وجود دارد در انتخاب کارشناس: گاهی اوقات، در مواردی، تهنشینهای ذهنیِ غلطِ یک کارشناس، با ادبیّات کارشناسی به میدان میآید، با لباس کارشناسی به میدان میآید، آنوقت مشکل درست میکند و آن نظرات غلط حاکم بر ذهن آن کارشناس را یا خصوصیّات اخلاقی او را به شما تحمیل میکند... خُلقیّات یک کسی که طرف مشورت ما است، میتواند در رأی مشورتی او اثر بگذارد و کار دست ما بدهد. بنابراین، مواظب باشیم از کارشناسی استفاده کنیم که مؤمن باشد، صادق باشد، به توانمندی داخلی و ملّی کشور معتقد باشد، سرمایههای ملّی را بشناسد. از کارشناسهایی استفاده نکنیم که دنبال نسخههای نسخشده خارجیاند.»
رهبر انقلاب طی دو ماه، چهار مرتبه (به طور میانگین هر دو هفته یک بار) و به تفصیل درباره لزوم بهرهگیری از «همکاران خوب» به دولت تازهکار چهاردهم «تذکر علنی» دادند و مسلما این توصیهها در جلسات هفتگی غیرعلنی با رئیسجمهور نیز وجود داشته است. این میزان از تکرار یک تذکر میتواند حاکی از دغدغه رهبری در این زمینه برای دولت چهاردهم باشد. دغدغهای که مثل همیشه درست و بهجا بوده است چرا که طی ماههای گذشته از آغاز به کار دولت چهاردهم شواهدی از تأثیر منفی اطرافیان بر رئیسجمهور دیده میشود.
بامداد ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ بود که رژیم صهیونیستی «اسماعیل هنیه» میهمان عزیز جمهوری اسلامی ایران را که برای شرکت در مراسم سوگند ریاستجمهوری آقای پزشکیان به ایران سفر کرده بود، در تهران ترور کرد و به شهادت رساند. «مسعود پزشکیان» همان روز پیامی به مناسبت شهادت او منتشر کرد و در آن وعده پاسخی «زودهنگام» به این ترور داد: «جمهوری اسلامی ایران در پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و عزت و اعتبار خود کوتاهی نخواهد کرد و رژیم صهیونیستی به زودی نتایج اقدام بزدلانه و تروریستی خود را خواهد دید.» وعده «به زودی» آقای رئیسجمهور اما بیش از ۶۰ روز طول کشید؛ به نظر میرسید شخص یا اشخاصی، «مسعود پزشکیان» را در واکنش «زودهنگام» به ترور رژیم صهیونیستی مردد کردهاند. آقای پزشکیان خودش ۸ مهر ۱۴۰۳ و پس از اعلام خبر شهادت سید مقاومت؛ در این زمینه گفت: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد.» ظاهرا برخی اطرافیان آقای پزشکیان با ارائه نظرات و تحلیلهای خوشبینانهشان، او را نسبت به وعده اروپا و آمریکا امیدوار کرده بودند.
۲۷ خرداد ۱۴۰۳ «مسعود پزشکیان» هنوز به ریاستجمهوری نرسیده و سرگرم تبلیغات انتخاباتیاش بود که به عنوان نامزد چهاردهمین دوره ریاستجمهوری ایران در برنامه «صف اول» رسانه ملی حضور یافت و شعار دولت خود را «برای ایران بر اساس حق و عدالت» اعلام کرد: «شعار دولت من برای ایران با ایرانیان بر اساس حق و عدالت است». نهم مرداد، دو روز پس از تنفیذ حکم ریاستجمهوریاش اما شعار دولت بر خلاف نظر اولیه آقای پزشکیان به چیز دیگری تغییر یافت: «دولت وفاق ملی». ظاهرا باز هم شخص یا اشخاصی توانسته بودند نظر او را تغییر دهند. این تغییر نظر به این دلیل قابل تأمل بود که شباهت زیادی به طرح «آشتی ملی» یکی از سرکردگان آشوبهای ۱۳۸۸ داشت. طرحی که پس از شکست آشوبها مطرح شد و خواستار به کارگیری عوامل آن آشوبها در صحنه سیاسی و مدیریت اجرائی کشور میشد.
اطرافیان آقای پزشکیان اقدام به تئوریزه کردن شعار تازهساز «وفاق ملی» نیز کردند و با خرج بیتالمال برای آن همایش ترتیب دادند. رئیسجمهور اما باز هم در آن همایش با کنار گذاشتن متنهای از پیش آماده شده اطرافیانش، بیش از تأکید بر «وفاق ملی» بر «حق و عدالت» در برنامه خود تأکید کرد. اتفاقی که نشان میداد حرف اصلی «مسعود پزشکیان» برخلاف بازنمایی برخی همکارانش همان چیزی است که در ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ گفته بود.
۱۸ دی ۱۴۰۳ خبری منتشر شد که در رسانهها بسیار مورد توجه قرار گرفت و جنجال به پا کرد. «مسعود پزشکیان» در گفتوگو با شبکه آمریکایی NBC گفته بود: «ایران به طور اصولی آماده مذاکره با دولت دوم ترامپ است.» موضعی که به وضوح در تعارض با سخنان رهبر انقلاب بود. آقای پزشکیان چنین جملهای را در حالی بر زبان آورده بود که پیشتر سخنانی کاملا متضاد با این اظهارات را بیان کرده بود. او پس از خروج آمریکا از برجام به عنوان نایبرئیس اول مجلس شورای اسلامی طی نطقی در مجلس گفته بود: «ترامپ تمام تعهدات بینالمللی را راحت و یکطرفه زیرش میزند و اجرا نمیکند؛ بعد میگوید بیا با هم مذاکره بکنیم! تو که اهل مذاکرهای چرا همین [توافقی] که نوشتند را زیرش میزنی؟! آن وقت چنین آدمی میگوید ایران بیاید مذاکره بکند! ایران که مذاکره کرده؛ به تعهدش عمل کرده؛ از کجا معلوم ما دوباره با شما مذاکره کنیم؛ شما دوباره زیرش نزنید؟! در نتیجه با قاطعیت ما و همه انسانهایی که آزادند [و] آگاهند؛ در مقابل ظلم، ستم و قلدری خواهند ایستاد و خواهیم ایستاد و سر خم نخواهیم کرد.» این موضع اصولی و قاطعانه تفاوت فاحشی با سخنان آقای پزشکیان در گفتوگو با NBC داشت و به نظر میرسید این بار هم برخی همکاران اطراف رئیسجمهور با ارائه تحلیلهای غلط خود در پوشش کارشناسی؛ باعث این تغییر نظر شده بودند. این گمان وقتی بیشتر تقویت شد که متن کامل سخنان مسعود پزشکیان با شبکه NBC در اختیار رسانهها قرار گرفت. آقای پزشکیان در کنار این سخنان بحثبرانگیز و نادرست، نکات مهم و قابل توجهی نیز مطرح کرد بود اما اطرافیان او در دولت ترجیح داده بودند از میان تمام سخنان او موضوع «مذاکره با ترامپ» را بیرون بکشند و به مدت چند روز در رسانههای وابسته خود برجسته کنند.
اینکه نظرات یک فرد پس از بررسی، تأمل و مشورت بیشتر، تغییر کند اصلا عجیب و دور از ذهن نیست. آنچه در مورد مسعود پزشکیان نگرانکننده به نظر میرسد این است که مواضع قاطعانه و اصولی او غالبا پس از مشورت با اطرافیان به نفع طرفهای غربی و جریانهای داخلی وابسته به آنها تعدیل شده است. متأسفانه آنچه از شواهد بر میآید رئیسجمهور نه در معرض مشورتهای مثبت و سازنده که بیشتر در معرض مشورتهای مخرب و تضعیفکننده منافع ملی قرار دارد. این شرایط وظایف مهم نهادهای قانونی و نظارتی برای پالایش برخی اطرافیان آقای رئیسجمهور و کمک به او را بیش از پیش گوشزد میکند؛ اتفاقی که باید ماهها پیش رخ میداد اما با دلایل غیرموجه انجام نشد.
🔻روزنامه ایران
📍 امضای تفاهمنامه کشاورزی در سفر قریبالوقوع اردوغان به تهران
✍️ سید سجاد حسینی
در روزهایی که اهمیت همکاریهای منطقهای برای توسعه پایدار بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، دو کشور بزرگ و مهم منطقه ایران و ترکیه، در جهت تقویت روابط دوجانبه و بهرهبرداری بهینه از منابع طبیعی خود پیشقدم شدهاند. همکاری در حوزه کشاورزی میان ایران و ترکیه علاوه بر این دو کشور می تواند برای کل منطقه ثمراتی داشته باشد.
ایران و ترکیه در سالهای گذشته روابط دوستانهای را بر پایه احترام و همکاری متقابل شکل دادهاند. دورانی که فشارها و تحریمهای غیرقانونی بر ایران افزایش یافته بود، ترکیه با قاطعیت از کشورمان حمایت کرد. این دستاوردها را مرهون تلاشهای بیوقفه مقامات و روابط استراتژیک دو کشور میدانیم.
اینجا لازم است به اهمیت ابراز تشکر و امتنان رئیسجمهوری و دولت جمهوری اسلامی ایران از دولت و ملت ترکیه اشاره و از آن قدردانی کنیم.
یکی از چالشهای مشترک که ایران و ترکیه در حوزه کشاورزی با آن مواجه هستند، تغییرات اقلیمی و نیاز مبرم به مدیریت مصرف آب است. در حالی که تغییرات آب و هوایی تهدیدی برای منابع آبی و چرخههای کشاورزی محسوب میشود، تبادل اطلاعات و تجربیات میان ایران و ترکیه میتواند به توسعه روشهای نوین مدیریت آب و افزایش بهرهوری این منبع حیاتی
کمک کند. همکاریها در زمینه دامپزشکی، حفظ نباتات، تبادل دانش فنی در حوزه گیاهان دارویی، بذر و نهال و در نهایت فناوریهای نوین اطلاعاتی در کشاورزی، فرصتی بهینه برای توسعه پایدار هر دو کشور و حتی منطقه فراهم میکند. همچنین ترانزیت کالا، جنگلداری و مرتعداری، شیلات و آبزیپروری دیگر زمینههای همکاری ایران و ترکیه است که میتواند ضمن تعمیق روابط اقتصادی، به افزایش رفاه و کیفیت زندگی مردم دو کشور و منطقه کمک کند.
برای تحقق این اهداف، همکاری در صادرات محصولات کشاورزی نقشی کلیدی دارد. صادرات پسته و خرما از جمله این اقلام صادراتی کشاورزی استراتژیک هستند که رفع موانع صادرات از طریق مذاکره یا ارجاع به نظام داوری قابل حل است. بر همین اساس بخش خصوصی ایران با نگاهی همراه با امید به آینده به دنبال توسعه مبادلات تجاری با ترکیه
است. نشست وزرای کشاورزی دو کشور که با دعوت همتای ترکیهای از غلامرضا نوری قزلجه وزیر جهاد کشاورزی کشورمان برگزار شد، حامل پیامهای مثبتی برای آینده همکاریهای تهران و آنکارا بود.
پیشنویس تفاهمنامهای که در این نشست امضا شد، قرار است در سفر قریبالوقوع رئیسجمهوری ترکیه آقای «رجب طیب اردوغان» به تهران امضا شود. امید میرود امضا و اجرای این تفاهمنامه زمینهساز مرحلهای جدید از تعاملات و همافزاییهای حوزه استراتژیک کشاورزی میان دو کشور باشد.
مشارکت مدیران و نمایندگان شرکتهای ایرانی فعال در حوزه کشاورزی و غذایی در این سفر، نشانهای از عزم ایرانیان برای گسترش حضور اقتصادی در منطقه است و البته یادآور این نکته که توسعه پایدار از طریق همکاریهای بینالمللی و منطقهای ممکن میشود.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 موازنه دهشتناک دلار و مزد
✍️ محمدصادق جنانصفت
میلیونها میلیون کارگر، کارمند و بازنشستگان کارگری که تنها محل درآمدشان مزد و حقوق و مستمری است و چیزی برای فروش در بازار ندارند، نگران و سرسام گرفته، خبرهای افزایش هر روزه دلار و دیگر ارزهای معتبر در بازار ارز را دنبال کرده و سر در گریبان و غصهدار میشوند.
شهروندان ایرانی یادشده و میلیونها پیشهور خردهپا و نیز کشاورزان درست یا نادرست باور دارند افزایش قیمت دلار و دیگر ارزها در بازار آزاد بلافاصله در قیمت انواع کالاها بهویژه خوراک بازتاب دارد و آنها را با خود به بالا میبرند.
مدیران و صاحبان کارخانهها باور دارند هنگامی که روند قیمت ارزها در ایران فزاینده میشود تا مرزهای خطرناکی میرسد و در جایی میایستد که مزد آنها را در سطوح پایین از نظر قدرت خرید نگه میدارد.
در این وضعیت کارگران و کارمندان و پیشهوران برای توازن تازه چارهای ندارند جز اینکه بخشی از مصرف خود را در بخشهای گوناگون مثل آموزش، تفریح، مسافرت و نیز خرید پوشاک و اقلامی مثل گوشت و برنج و لبنیات کاهش دهند.
این اتفاق که سالهاست ادامه دارد این روزها بازتاب گستردهای در خانوادهها و بنگاهها دارد و آنها به بازی دلار و ریال نگاه میکنند. شهروندان ایرانی به همراه گروهی از اقتصاددانان میگویند دولت از سرعمد و برای افزایش درآمد در فصل آخر سال قیمت دلار را رها کرده و میخواهد بخشی از نیازهای ریالی خود را از این مسیر تهیه کند.
توازن دهشتناک مزد و دلار اینجا اتفاق میافتد که دولت با افزایش قیمت دلار مزد واقعی کارگران را کاهش میدهد و کارگران با کاهش مزد و قدرت خرید بر خشم خود میافزایند و مدارا و بردباری را از دست میدهند.
حذف نرخ ترجیحی دلار ۲۸۵۰۰ تومانی از سوی دولت از هماکنون ترس به دل مصرفکنندگان و مزد و حقوقبگیران انداخته است که میزان افزایش قیمت مواد غذایی در سال آینده چه بر سر سفره آنها میآورد. این دوره خبیث کجا تمام خواهد شد؟ واقعیت این است که تابآوری خانوادهها اندازه دارد و نمیتوان بیشتر از این بر خانوادههای ایرانی فشار آورد. از سوی دیگر دولت نیز نادار و فقیر است و چون نمیتواند از محلهای دیگر درآمد کسب کند خود را به جیب مردم سنجاق کرده است.
به نظر میرسد این وضعیت که شهروندان را به مرزهای تازهای از خشم و اندوه میکشاند باید در جایی سامان داد.
🔻روزنامه اعتماد
📍 رقابت رسانهای در میدان ژئوپلیتیک: از استانبول تا تهران
✍️ سید محیالدین حسینیمقدم
در دنیای امروز، رسانه دیگر صرفا ابزار سرگرمی یا اطلاعرسانی نیست، بلکه یکی از ستونهای اصلی قدرت نرم کشورها به شمار میرود. افتتاح شبکه فارسیزبان TRT توسط دولت ترکیه، آن هم در بحبوحه تحولات حساس منطقهای، نشانگر تغییری استراتژیک در سیاستهای منطقهای آنکاراست؛ تغییری که در دل آن، رسانه به عنوان ابزاری کلیدی برای نفوذ فرهنگی و سیاسی به کار گرفته شده است. این اقدام ترکیه که به وضوح هدف جذب مخاطبان فارسیزبان در ایران، افغانستان و تاجیکستان را دنبال میکند، باید با دقت و حساسیت بیشتری از سوی تحلیلگران، سیاستگذاران و دستاندرکاران رسانههای کشورمان به ویژه رسانه ملی مورد بررسی قرار گیرد.
چشمانداز قدرت نرم ترکیه: نگاهی به گذشته و آینده- از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولتهای ترکیه همواره در پی بازتعریف نقش منطقهای خود بودهاند. در دهههای اخیر، این کشور با ترکیبی از سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و رسانهای تلاش کرده است تا جایگاه خود را به عنوان یک قدرت منطقهای تثبیت کند. پروژههایی مانند سریالهای تاریخی با محوریت امپراتوری عثمانی، گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی و حالا ورود به عرصه رسانههای فارسیزبان، همگی بر پایه یک استراتژی کلان برای بازسازی نوعی هژمونی فرهنگی و سیاسی استوار است.
افتتاح شبکه TRT فارسی را میتوان گامی دیگر در این مسیر دانست؛ گامی که با توجه به نفوذ تاریخی و جغرافیایی ترکیه در منطقه، از ظرفیت بالایی برای جلب مخاطب برخوردار است. این شبکه، بهویژه در شرایط کنونی که رسانههای فارسیزبان در ایران با محدودیتها و چالشهای مختلفی مواجهند، میتواند با ارایه محتوای متنوع و جذاب، بخشی از مخاطبان فارسیزبان را به خود جذب کند.
چالشهای رسانهای ایران: لزوم بازنگری در استراتژیها- از سوی دیگر، رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران که زمانی یکی از قدرتمندترین ابزارهای فرهنگی و سیاسی در منطقه بود، امروز با چالشهای متعددی روبهرو است. ظهور شبکههای اجتماعی، گسترش رسانههای خصوصی و بینالمللی فارسیزبان و تغییرات در الگوهای مصرف رسانهای، همگی باعث شدهاند که صداوسیما نتواند به صورت موثر نقش سابق خود را ایفا کند. در چنین شرایطی، رقابت با شبکهای مانند TRT فارسی که از منابع مالی و فنی گستردهای برخوردار است، نیازمند تحولی عمیق در سیاستگذاری و تولید محتواست. رسانه ملی ایران باید از یک مدل سنتی و یکطرفه به مدلی تعاملی و چندوجهی تغییر یابد. این امر مستلزم توجه به نیازها و دغدغههای واقعی مخاطبان، استفاده از تکنولوژیهای نوین و پرورش نیروهای خلاق و حرفهای است. همچنین تولید محتوای جذاب و متنوع که بتواند با رسانههای رقیب رقابت کند، باید در اولویت قرار گیرد.
نقش رسانه در بازتعریف هویت ملی و منطقهای- در این میان نباید فراموش کرد که رسانهها نهتنها ابزار اطلاعرسانی، بلکه بستری برای بازتعریف هویت ملی و منطقهای هستند. TRT فارسی، با تمرکز بر مخاطبان فارسیزبان، به دنبال ایجاد نوعی همگرایی فرهنگی و سیاسی است که میتواند در بلندمدت به تقویت نفوذ ترکیه در منطقه منجر شود. این در حالی است که ایران، با برخورداری از پیشینه تمدنی و فرهنگی غنی میتواند از این ظرفیت برای مقابله با نفوذ رسانهای رقبا استفاده کند. در این راستا، رسانه ملی باید به تقویت روایتهای ایرانی-اسلامی در کنار توجه به مسائل روزمره مردم بپردازد. تولید آثاری که بتواند هویت فرهنگی و تمدنی ایران را بازنمایی کند، در برابر روایتهای جذاب، اما گاه تحریف شده رسانههای رقیب، ضروری است.
نقش رسانه ملی در این برهه حساس - رسانه ملی در این مقطع حساس، نقشی فراتر از یک ابزار اطلاعرسانی دارد. این رسانه باید به سنگر نخست دفاع از هویت ملی و فرهنگی کشور تبدیل شود. از یک سو، باید روایتهای دقیق، شفاف و جذاب از تحولات داخلی و خارجی ارایه دهد تا اعتماد عمومی را بازسازی کند. از سوی دیگر، باید به نیازهای متنوع مخاطبان، بهویژه نسل جوان، پاسخی خلاقانه و نوآورانه دهد.
اقدامات لازم برای رسانه ملی:
۱- بازنگری در محتوا و ارایه روایتهای جذاب و متنوع: صداوسیما باید از قالبهای کلیشهای و تکراری فاصله بگیرد و به تولید محتوایی بپردازد که هم به دغدغههای روزمره مردم پاسخ دهد و هم بتواند در برابر جذابیتهای رسانههای خارجی رقابت کند. توجه به تولید محتوای سرگرمکننده در کنار برنامههای تحلیلی و خبری، امری ضروری است.
۲- جلب اعتماد عمومی از طریق شفافیت و بیطرفی: یکی از مهمترین چالشهای رسانه ملی در سالهای اخیر، کاهش اعتماد عمومی بوده است. برای بازسازی این اعتماد، رسانه ملی باید با صداقت و شفافیت بیشتری عمل کرده و از برخوردهای جناحی و یکطرفه پرهیز کند. بیطرفی در ارایه اخبار و تحلیلها میتواند زمینهساز بازگشت بخشی از مخاطبان از دست رفته باشد.
۳- توجه به نسل جوان و رسانههای تعاملی: نسل جوان که امروزه عمدتا از رسانههای اجتماعی و بسترهای دیجیتال استفاده میکند، باید به عنوان یکی از اصلیترین مخاطبان هدف در نظر گرفته شود. ارایه محتوای تعاملی، استفاده از زبان ساده و صمیمی و بهرهگیری از ظرفیتهای شبکههای اجتماعی میتواند این گروه را دوباره به رسانه ملی نزدیک کند.
۴- تقویت دیپلماسی رسانهای ایران: رسانه ملی باید از ظرفیتهای خود برای گسترش نفوذ فرهنگی ایران در منطقه استفاده کند. همانطور که TRT فارسی به دنبال جذب مخاطبان فارسیزبان است، رسانه ملی میتواند با تقویت شبکههای برونمرزی، پیامها و روایتهای خود را به مخاطبان منطقهای و جهانی منتقل کند.
نقش مردم: هوشیاری و تعامل سازنده - در کنار تلاشهای رسانه ملی، مردم نیز باید نقش فعالی در این میدان ایفا کنند. در دنیای امروز که اطلاعات به سرعت منتشر میشود، مخاطبان باید با هوشیاری بیشتری نسبت به محتوای رسانهها عمل کنند. استفاده از منابع خبری معتبر، پرهیز از اعتماد بیچونوچرا به اخبار شبکههای خارجی و مشارکت در نقد و پیشنهاد به رسانه ملی، از جمله وظایف اصلی مردم در این برهه است.
رفتار مخاطبان:
- انتخاب آگاهانه منابع خبری: مخاطبان باید با انتخاب منابع معتبر و بررسی صحت اخبار، از افتادن در دام روایتهای مغرضانه خودداری کنند.
- نقد سازنده رسانه ملی: مردم میتوانند با ارایه نقدها و پیشنهادهای خود، به بهبود عملکرد رسانه ملی کمک کنند. این ارتباط دوسویه میتواند زمینهساز تقویت اعتماد و بهبود کیفیت محتوا شود.
- حمایت از تولیدات داخلی: تقویت تولیدات فرهنگی و رسانهای داخلی، از جمله فیلمها، سریالها و مستندها میتواند به مقابله با نفوذ فرهنگی رسانههای خارجی کمک کند.
رسانه ملی، مردم و میدان جدید رقابت - در مجموع باید گفت، افتتاح TRT فارسی را باید هشداری جدی برای سیاستگذاران و برنامهریزان رسانهای ایران دانست. این اقدام ترکیه نشان میدهد که رسانه به یکی از اصلیترین ابزارهای رقابت ژئوپلیتیک در منطقه تبدیل شده است. در چنین شرایطی، رسانه ملی باید با بازنگری در سیاستها و تقویت کیفیت و جذابیت محتوای خود، جایگاهش را به عنوان مرجع اصلی مخاطبان فارسیزبان تثبیت کند. از سوی دیگر، مردم نیز باید با آگاهی و تعامل سازنده، به تقویت جایگاه رسانه ملی کمک کنند. رقابت رسانهای امروز، چیزی فراتر از صرفا تولید محتواست؛ این رقابتی برای حفظ فرهنگ، هویت و منافع ملی است که پیروزی در آن، مستلزم تلاش مشترک رسانه و مردم است.
🔻روزنامه شرق
📍 سفتن سنگ سراچه دل
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
به میمنت و مبارکی سفر سه روزه ریاست جمهور به روسیه و تاجیکستان به پایان رسید و دهها سند همکاری بهعلاوه سند راهبردی روابط ایران و روسیه به امضا رسید. وقتی رئیس کشور تاجیکستان با آن بیان و قیافه صمیمی از روابط مردم و دو کشور میگفت چقدر بر گذشته افسوس خوردم که رابطه ما با تنها کشور فارسیزبان سالها قطع شده بود و به قول سعدی که «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم و بر عمر تلفکرده تأسف میخوردم و سنگ سراچه دل به الماس آب دیده میسفتم»، بر سیاستهایی که مردم را از هم جدا میکند و فرصتها را به باد میدهد افسوس خوردم. چه زمانهای نیکویی را از دست دادیم و اکنون میدهیم. زندهیاد رئیسی رئیسجمهور سابق هم به روسیه رفت و در کاخ کرملین هم نماز به پا داشت و اکنون اگر عمرش وفا میداد همین کار دکتر پزشکیان را میکرد. مهم آن است که ببینیم سه روزی را که رئیسجمهور صرف این سفر کرد در آینده چه دستاوردی خواهد داشت. آیا سندهای امضاشده سرنوشت راهآهن رشت- آستارا را خواهد داشت یا طرحی نو درانداخته خواهد شد.
به نظر میرسد یکی از دلایل ناکامیهای دولتها در این موارد یا سایر موارد عدم تسلط دفاتر ریاستجمهوری در اختصاص وقت رئیسجمهور برای امور مختلف کشور باشد. یعنی آنکه نه رؤسای جمهور و نه دفاتر آنها نمیدانند اوقات رئیسجمهور باید به چه کاری اختصاص یابد و به چه کاری اختصاص نیابد و به همین دلیل رشته بسیاری از کارها از دستشان خارج میشود. در یکی از جلسات یکی از رؤسای جمهور محترم با صنعتگران که ایشان مطابق معمول رؤسای جمهور، متکلم وحده بودند یعنی به جمعیت کثیری از صنعتگران و کارآفرینان رهنمود میدادند، ایشان گفتند که این جلسه پنج سال به تأخیر افتاده است. معنی کلام ایشان این بود که در چهار سال اول ریاستجمهوری اصلا با صاحبان صنعت و کارآفرینان جلسهای نداشتهاند. این را مقایسه کنید با روش رئیسجمهور سابق کره جنوبی آقای پارک چونگ هی که از سال ۱۹۶۳ تا سال ۱۹۷۹ به مدت ۱۸ سال رئیسجمهور کره جنوبی بود و هر هفته دو نفر از صاحبان صنایع را ملاقات میکرد و از پیشرفت کارها آگاهی مییافت و احیانا مشکلات آنها را حلوفصل میکرد.
اینکه به مسائل کشور هرازچندگاهی پرداخته شود، راه به جایی برده نمیشود و مسائل کشور باید دستهبندی شود و به طور منظم و تقویموار پیگیری شود.
در طول دوران ریاستجمهوری احمدینژاد حتی یک بار شورای سازمان تربیت بدنی تشکیل نشد، ولی وقتی مدالآوران المپیک موفق میشوند، ژست حمایت و ورزشدوستی گرفته میشود، درحالیکه هیچ مشکلی از ورزش حل نشده است.
همچنین رئیسجمهور محترم چگونه کارهای آموزش و پرورش را دنبال میکند؟ تنها گزارش وزیر محترم که معمولا ۹۰ درصد آن به مسائل مالی پرداخته میشود، کجای آموزش و پرورش را درمان میکند و اصلا آیا تفکر رایج در آموزش و پرورش را رئیسجمهور میپسندد؟ میتوان هر ماه دو ساعت به این کار اختصاص داد و علاوه بر وزیر، چند نفر از صاحبنظران را برای گفت و شنود دعوت کرد. از وزارت صمت چه خبر؟ چه تصمیمی گرفته شده و چه کاری انجام شده است. آیا ماهانه نمیتوان برای وزیر و نیز صاحبنظران مستقل دو ساعت وقت اختصاص داد؟ واگذاری طرحهای دولتی به بخش خصوصی در چه مرحلهای است و تا کجا پیگیری شده است؟ از طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری چه خبر؟ از طرحهای تصفیه فاضلابها چه خبر؟ روشهای تربیتی آموزش و پرورش کدام است و چگونه پیگیری میشود. وقتی موضوعات پیگیری شود و بدانند که یک ماه دیگر باید ارائه کار کنند (در جمعی محدود و با کیفیت و نیز منتقد) آن وقت تحرک در همه پیدا میشود و همه امیدوارانه و مسئولانه به کار میپردازند.
در دوران مسئولیت سازمان تربیت بدنی سهشنبه اول هر ماه ساعت پنج تا هفت بعدازظهر جلسهای با رؤسای فدراسیونهای ورزشی که دستور کار عمده آن علمیکردن ورزش بود، به مدت هفت سال برگزار میشد. (بدون تأخیر یعنی در رأس ساعت پنج بعدازظهر). برخی رؤسای فدراسیونها بعدا اظهار کردند که در طول یک ماه مرتب مطالعه و بررسی میکردند تا در جلسه بعد به قول معروف کم نیاورند. پیگیری و جدیبودن میتواند تحرک سیستمها را به نحو مطلوب افزایش دهد.
حتما این نوشته موجب ملال خاطر دوستان خواهد شد، ولی منصفانه درخواست میکنم برنامه یک ماه گذشته رئیسجمهور را مرور کنند یا بدهند نقادی کنیم و برنامه یک ماه آینده ایشان را هم اگر دارند ببینند آنگاه قضاوت کنند که آیا این یک برنامه منظم پیگیرانه و نتیجهبخش است یا آنکه اوقات زیادی را از دست دادهاند. از آن طرف شیوه مرضیهای هم وجود دارد که معمولا رئیس جلسه متکلم وحده میشود. رئیس جلسه باید سراپا گوش باشد. برای چه افراد را دعوت کرده است؟ به خاطر دارم به محضر یکی از رؤسای قوه قضائیه که مرحوم شده است برای طرح مطلبی شرفیاب شدم. هنوز پیش از یک دقیقه از اظهارات حقیر نگذشته بود که رشته کلام را به دست گرفتند و ۲۰ دقیقه صحبت کردند. آخر هم رئیس دفتر آمد که وقت ملاقات تمام شد!
خلاصه تنظیم وقت، اداره جلسه، گوشدادن و پیگیری دقیق، هم هنر است و هم وظیفه و ریاست دفتر در آن نقش مهمی دارد، این را به خاطر داشته باشند که حضرت علی(ع) فرمود فرصتها چون ابر میگذرد، فرصتها را غنیمت شمریم. نکند در آخر سر، تأمل ایام گذشته کرده و بر عمر تلفکرده افسوس بخوریم و سنگ سراچه دل به الماس آب دیده صیقل دهیم.
🔻روزنامه رسالت
📍 رمزگشایی از نگرانی مشترک غرب و تلآویو
✍️ حنیف غفاری
طی روزهای اخیر، سؤالات هدفمندی ناظر بر آتشبس غزه در اتاقهای فکر و رسانههای غربی و صهیونیستی طرح میشود. فارغ از دغدغههایی که در تلآویو در خصوص آثار داخلی و منطقهای توافق آتشبس غزه و تبعات آن برای رژیم اشغالگر قدس موردتوجه قرارگرفته، یک سؤال کلیدی و راهبردی، ذهن استراتژیست های مخالف مقاومت را مشغول ساخته است:مقاومت فلسطین چگونه و بر اساس چه مکانیسمی خود را در طول مدت آتشبس موقت( با فرض آنکه مراحل دیگر آتشبس اجرایی نشود) بازتعریف خواهد کرد وانعکاس این روند، بر توان میدانی، سیاسی، راهبردی و تاکتیکی حماس و جهاد اسلامی چه خواهد بود؟
قدر متیقن و وجه اشتراک اکثر تحلیلهای ارائهشده در فضای تحلیلی غرب و اراضی اشغالی، اعتراف نسبت به توان حماس در بازیابی سریع توان خود در روند آتشبس است. بخشی از این توان میدانی، در طول جنگ بازیابی شد و خود را در تحولات روزهای منتهی به انعقاد پیمان آتشبس در غزه نشان داد:جایی که شاهد افزایش تصاعدی آمار کشتهها و زخمیهای صهیونیست در عملیاتهای کمین رزمندگان حماس ( بهواسطه تغییر تاکتیک رزمندگان مقاومت و تقسیم آنها به گردانهای کوچکتر) بودیم.اکنون، حماس قدرت تمرکز بر سطوح ساختاری و سیاسی خود را پیداکرده و در این حوزهها نیز تصمیماتی مهم ، مبتنی بر آیندهنگاری تحولات فلسطین و منطقه اتخاذ خواهد کرد. یکی از اهداف اصلی رژیم اشغالگر قدس از جنگ غزه از بین بردن توان رزم و موجودیت ( و نه ساختار) حماس بوده است، اما اکنون حماس توانسته است میان موجودیت، هویت و استراتژیهای میدانی و نظامی خود رابطهای هدفمند ایجاد کند.
این رابطه هدفمند، خود را در میزان و ضریب تابآوری مقاومت فلسطین در جنگ غزه و حتی مذاکرات دوحه و قاهره نمایان ساخت:جایی که حماس نهتنها برخی خطوط قرمز ترسیمشده از سوی صهیونیستها را به چالش کشید، بلکه در مرحلهبندی روند آزادی اسرای صهیونیست نیز بسیاری از خواستههای خود را به تلآویو دیکته کرد.
اکنون معمای حماس در ذهن سیاستمداران و استراتژیست های غربی و صهیونیستی پررنگتر شده است:جایی که حماس در شرایط پساجنگ غزه قدرت تشکیلاتی و ساختاری بیشتری پیدا خواهد کرد. بااینحال، شرایط میدانی و فرا متنی جنگ غزه چارهای جز پذیرش توافق آتشبس پیش روی نتانیاهو و حامیان غربی آن باقی نگذاشت. بنابراین، آنچه امروز تحت عنوان آتشبس غزه شاهد تحقق آن هستیم، معلول اختیار راهبردی واشنگتن و تلآویو تسلط این دو بر ابعاد گوناگون جنگ نبوده و منبعث از استیصال راهبردی و عملیاتی آنها دررسیدن به اهداف تعیینشده در این کارزار بوده است. در چنین شرایطی، حماس و جبهه مقاومت، فرصت استثنایی و مناسبی را جهت تقویت قدرت خود پیداکردهاند. گزارهای که نهتنها مطلوب دشمنان مقاومت نیست، بلکه هراس آنها درروند آیندهنگاری تحولات منطقه را دوچندان خواهد کرد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست