🔻روزنامه تعادل
📍 توقف پروازهای ایران به لبنان و شرایط تازه منطقه
✍️ حسن هانیزاده
عدم اجازه فرود به هواپیماهای ایرانی در لبنان و قطع ارتباط هوایی بیروت- تهران، طی روزهای اخیر بازخوردهای فراوانی در داخل کشور و منطقه پیدا کرده است؛ رخدادهایی که میتوان آن را در امتداد تحولات اخیر منطقهای دستهبندی کرد. روشن است که شرایط تازهای بر منطقه سایه انداخته و وضعیت خاورمیانه به نسبت قبل متفاوت شده است. بازیگران منطقه نقشهای تازهای پذیرفته و کنشگریهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند. هنوز نمیتوان برای این تحولات برنده یا بازندهای تعیین کرد و استقرار کشورها در ادامه است که جایگاه و نقش تازه آنها را تعیین میکند. طبیعی است که سقوط دولت بشار اسد در سوریه و قدرت گرفتن هیات تحریر شام، به مفهوم خارج شدن سوریه از محور مقاومت است. با توجه به اینکه سوریه طی دهههای اخیر در حکم ستون فقرات پر قدرت محور مقاومت عمل میکرد، سقوط دولت سابق سوریه و حاکمیت جدید هیات تحریر شام به رهبری ابومحمد جولانی شرایط جدیدی را در سوریه ایجاد کرده است، این شرایط جدید در تقابل با محور مقاومت به خصوص حزبالله خواهد بود. در واقع اساس حاکمیت جدید سوریه، تقابل با حزبالله و نفوذ ایران در منطقه است.
طی ماههای گذشته هیات تحریر شام بارها به مناطق مرزی سوریه- لبنان نفوذ کرده و نسبت به اخراج ساکنان لبنانی که نزدیک مرز مشترک با سوریه هستند، اقدام کرده است. هزاران نفر از لبنانیهای ساکن سوریه در بعلبک و سایر مناطق از سوریه اخراج شدهاند و این روند همچنان ادامه دارد. هدف هیات تحریر شام این است که به نوعی ساختارهای جغرافیایی لبنان را تغییر دهند. این جابهجاییها با هدف تضعیف ظرفیتها مقاومت و تحکیم ستونهای نفوذ تحریر شام صورت میگیرد. با این حال، مقاومت اسلامی در لبنان و گروه حزبالله در حال بازیابی خود و کنشگری متناسب با شرایط است. بر اساس شرایط جدید حزبالله راهبردهای تازهای را تعریف کرده و آن را اجرایی میکند. نقشه راهی که در آن با تکیه بر ظرفیتهای موجود اقدام را ترسیم نقشه راه مناسب میشود.
با توجه به شرایط فعلی حزبالله در حال باز تنظیم خود است. حزبالله دنقش ویژهای در تحولات لبنان دارد و تلاش میکند ضمن بازیابی خود، مطابق با ظرفیتهای خود در عرصه سیاسی لبنان نقش آفرینی کند. البته در داخل لبنان هم تحولات ریشه داری در حال وقوع است. از جمله انتخاب جوزف عون به عنوان رییسجمهور و نواف سلام به عنوان نخستوزیر لبنان. این دو شخصیت لبنانی به نسبت سایر روسای جمهور و نخستوزیران لبنانی، مشکلات ریشهدارتری با حزبالله دارند. به همین دلیل است که مشکلات اخیر بر سر راه هواپیماهای ایرانی برای سفر به بیروت ایجاد شده است. به دلیل این مشکلات است که اجازه فرود به هواپیماهای ایرانی در فرودگاه رفیق حریری بیروت داده نشده است.
در واقع مسوولان لبنانی در حال ترسیم حدود فعالیتهای خود و دیدگاههایشان در خصوص مسائل منطقهای هستند. این روند نشانه وجود اختلاف بین حاکمیت جدید لبنان و حزبالله است. اما به نظر میرسد همه این تلاشها و دگرگونیها باعث تضعیف مقاومت نخواهد شد. چرا که این ساختار بر بلندای اندیشه و باور مردم لبنان بارور شده است. بدون تردید محور مقاومت دوباره خود را بازسازی کرده و دوباره کنشگریهای خود در سطح منطقه را از سر میگیرند. امروز هم رژیم صهیونیستی، هم امریکا و هم حاکمیتهای جدید سوریه، لبنان و سایر کشورهای منطقه به دنبال تضعیف محور مقاومت هستند، اما ایران و محور مقاومت تلاش خواهند کرد سازو کارهای جدیدی را تدارک خواهند ببینند که میتواند تحرکات دشمنان محور مقاومت را نهایتا خنثی سازد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 آرزوهای شمالی ترامپ
✍️ دکتر علی کریمیراد
اظهارات تحریکآمیز دونالد جی ترامپ درخصوص الحاق کانادا، گرینلند و بازپسگیری کنترل کانال پاناما، در هفتههای اخیر خبرساز شده است.این اظهارات هرچند ممکن است برای جلبتوجه و رسانهای بهنظر برسند اما این واقعیت مهم را نشان میدهند؛ حفظ کنترل بر مسیرهای تجاری اصلی برای ایالاتمتحده حیاتی است و فرقی ندارد چهکسی در کاخسفید باشد.
توالی دولتهای ترامپ و بایدن نشان میدهد ضمن تفاوتهای ایدئولوژیکی که بین آنها وجود دارد، نوسازی زیرساختهای آمریکا، محدودکردن نفوذ بینالمللی چین و تقویت صنایع داخلی مانند نیمههادیها، باتریها و خودروهای برقی از اهداف هر دو رئیسجمهور است.
در روزهای آغازین دولت دوم ترامپ، بررسی اینکه ادعاهای اخیر او در راستای منافع استراتژیک بلندمدت آمریکا هست یا خیر، شایانتوجه است. در طول تاریخ، کنترل داشتن بر مسیرهای تجاری معادل با قدرت جهانی درنظر گرفتهشدهاست.
جادهابریشم باستانی، نهتنها مسیری برای تجارت بود، بلکه بهعنوان اتوبانی برای ردوبدلکردن ایدهها، فناوری و فرهنگ عمل میکرد. تمدنهای بزرگ، فراز و فرود خود را در طول این شاهراههای حیاتی پشتسر گذاشتهاند. بهعنوان مثال شکوفایی و پایایی بیشتر نیمهشرقی امپراتوری روم که یکهزاره بیشتر از نیمه غربی آن دوام آورد، عمدتا به علت کنترل بر راههای تجاری حیاتی بود.
به همین ترتیب، امپراتوریهای عثمانی و صفوی تا زمانیکه بر دالانهای تجاری کلیدی تسلط داشتند، نفوذ خود را حفظ کردند. وقتی قدرتهای اروپایی به مسیرهای دریایی تسلط یافتند و مسیرهای دریایی مستقیم به چین و آمریکا را کشف کردند، موقعیت خاورمیانه بهعنوان کریدور تجاری شرق به غرب دنیا تضعیف شد و در پی آن قدرت این امپراتوریها نیز کاهشیافت.
قرنها بعد، ابتکار یک جاده، یک کمربند چین نمایانگر تلاشی مدرن از سوی یک قدرت در حال ظهور برای بازسازی مسیرهای تجاری جهانی به نفع خود است که بهطور موثر سعی در احیا و بازآفرینی الگوهای بازرگانی جادهابریشم باستانی دارد؛ اما اینبار تحتتاثیر چین بهجای واسطههای خاورمیانهای.
تغییرات اقلیمی در حال تبدیلکردن قطبشمال به یک مسیر آبی قابلناوبری است. یک مسیر آبی تجاری که تا پایان دههجاری قابلاستفاده است. این موضوع تا حد قابلقبولی تفکر استراتژیک امروز آمریکا را توضیح میدهد. این تحولات نکات غیرقابلانکاری از جمله استفاده، سکونت و تجاریشدن شمال یخزده کانادا، تقویت موقعیت استراتژیک گرینلند برای مدیریت تجارت قطب شمال، عدمتوانایی دانمارک و کانادا برای ایجاد و حفظ امنیت این مسیر جدید را در پی دارد.
تمرکز ترامپ بر کانال پاناما با این الگوی استراتژیک همخوانی دارد. با افزایش اهمیت اقتصادهای حاشیه اقیانوس آرام، کنترل این پیوند حیاتی بین اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام بهطور فزایندهای حیاتی میشود. این الگوهای استراتژیک، اصرار ترامپ بر بازگرداندن مدیریت کانال پاناما را توضیح میدهد.
با افزایش اهمیت اقتصادی اقیانوس آرام، کنترل این پیوند حیاتی بین اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس بهطور فزایندهای اهمیت پیدا میکند. همین منطق در موردعلاقه ایالاتمتحده به دیگر نقاط تنگه دریایی مانند تنگه مالاکا و تنگه تایوان نیز صدق میکند.
با بهدست آوردن کنترل بر کانادا، گرینلند و کانال پاناما، ایالاتمتحده بهطور موثری موقعیت خود را در قلب شبکههای تجاری جهانی برای دهههای آتی حفظ خواهد کرد.
هشدارهای ترامپ درباره احتمال دورشدن کشورهای بریکس از دلار، این درک از تسلط بر مسیرهای تجاری را هم در حوزههای فیزیکی و هم دیجیتال بیشتر روشن میکند. همانطور که کنترل مسیرهای تجاری فیزیکی مانند کانال پاناما یا گذرگاههای قطبی قدرت کنترل بر جریان کالاها ایجاد میکند، نقش دلار آمریکا بهعنوان ارز ذخیره جهانی نمایانگر کنترل بر بخش مالی تجارت نیز هست. دلار بهعنوان تسهیلکننده اصلی معاملات بینالمللی عمل میکند و بهطور موثر سیستم مالی آمریکا را به اندازه چهارراههای تجاری باستانی حیاتی میسازد.
قدرت نظامی در نهایت بهقدرت اقتصادی بستگی دارد و در دنیای امروز، این قدرت از کنترل مسیرهای تجاری فیزیکی و زیرساخت مالی دیجیتال که تجارتجهانی را ممکن میسازند، ناشی میشود.
درحالیکه اظهارات ترامپ درباره الحاق کانادا ممکن است افراطی بهنظر برسد، ولی منعکسکننده شناسایی دقیق واقعیتهای ژئوپلیتیک نوظهور است. با بازشدن مسیرهای تجاری جدید در قطبشمال در پی گرمایش جهانی و ادامه انتقال قدرت اقتصادی جهانی به سمت اقیانوس آرام، کنترل موقعیتهای جغرافیایی کلیدی بهطور فزایندهای برای حفظ قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا حیاتی میشود. در نهایت درس بنیادی تاریخ روشن و مشخص است.
کشورهایی که صاحب کنترل بر شریانهای حیاتی تجارت هستند، نفوذ و قدرت خود را حفظ میکنند و در طرف مقابل، حاشیهنشینها رو به افول باقی میمانند. در این خصوص، اظهارات ترامپ اگرچه افراطی؛ اما در راستای الگوهای دیرینه رقابت بین قدرتهای بزرگ و کنترل بر تجارتجهانی است.
🔻روزنامه کیهان
📍 چندجانبهگرایی و دیپلماسی حقوقی
✍️ علی بهادری جهرمی
افراطگرایی سیاسی که طی سالهای اخیر به بخش مهمی از سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده، امروز بیش از هر زمان دیگری در حال افشای ماهیت حقیقی این کشور در نظام بینالملل است. ابزارسازی از تحریم، سلاحسازی از دلار و استفاده ابزاری از رسانهها برای تحمیل اراده سیاسی، همگی نشانههایی از یک الگوی رفتاری است که واشنگتن از آن برای تلاش در راستای حفظ سلطه خود بر نظام جهانی دنبال میکند. اما در مقابل، شواهد موجود نشان میدهد که این سیاستها نهتنها باعث تثبیت موقعیت آمریکا نشده، بلکه روند افول این هژمونی را تسریع کرده است.
شهید آیتالله رئیسی، مبتنی بر راهبردی که رهبر معظم انقلاب
سالها بر آن تأکید میفرمودند اما نسبت به آن غفلت میشد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در مسیر عبور از سلطهگری آمریکا و تقویت جایگاه ایران در نظام بینالملل طراحی کرد. شهید رئیسی با درک صحیح از تحولاتی که در عرصه جهانی در حال وقوع بود، راهبرد چندجانبهگرایی را بهعنوان پاسخ عملی و مؤثر در برابر یکجانبهگرایی مبتنی بر ظلم اتخاذ کرد.
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس، توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه و اسلامی و برطرف کردن برخی چالشهای موجود در روابط دیپلماتیک منطقهای، همگی میراثی ارزشمند از این نگاه هوشمندانه است که اکنون باید با حداکثر ظرفیت از آن بهرهبرداری شود.
امروز، جامعه جهانی بیش از هر زمان دیگری نسبت به افراطگرایی آمریکا حساس شده است. مواضع اخیر قدرتهای بزرگ و حتی برخی کشورهای همپیمان سنتی آمریکا نشان میدهد که صبر نظام بینالملل در برابر سیاستهای تحمیلی این کشور به سر آمده است. همسایه آمریکا، کانادا هم اکنون واضحتر از هر زمان دیگری به ماهیت زورگو و قلدرمآبانه آمریکا پی برده است.
رویکردهایی نظیر تحمیل مجدد تحریمهای یکجانبه، فشار بر نهادهای بینالمللی برای همسویی با سیاستهای آمریکایی و تلاش برای سلطه بر اقتصاد جهانی، بهشدت در حال فرسایش اعتبار آمریکا بهعنوان یک بازیگر در روابط بینالملل است. تحریم دیوان کیفری بینالمللی و خروج از سازمان بهداشت جهانی و سایر موارد مشابهی که باید از این پس منتظر آنها باشیم، بیشاز هرچیز اعتبار آمریکا را بهعنوان یک بازیگر پرادعای بینالمللی مخدوش میکند. این روند، همانطور که در مورد دلار و رسانه دیده شد، باعث تسریع در گزینههای جایگزین، مستقل از ساختارهای تحت سلطه آمریکا شده است.
اما آنچه امروز بیش از پیش ماهیت واقعی سیاستهای افراطی آمریکا را بر جهان آشکار کرده، حمایت بیقید و شرط ترامپ از پروژه نسلکشی، یا - به تعبیر خودشان- پاکسازی نژادی(!) در غزه و همدستی آشکار وی در جنایات علیه ملت فلسطین است. ترامپ که پیشتر نیز با خروج از برجام و وضع تحریمهای غیرقانونی علیه ایران، قلدری در سیاست خارجی را پیش گرفته بود، اکنون به صراحت از تصاحب اراضی فلسطینیان و طرحهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی حمایت میکند. این اقدامات، به همراه رویکرد گستاخانه واشنگتن در تهدید کشورها و سازمانهای بینالمللی که با این سیاستها مخالفند، نشاندهنده افول جدی و سریع مشروعیت اخلاقی و حقوقی آمریکا در نظام بینالملل است.
در چنین شرایطی، اصلیترین راهبرد برای جمهوری اسلامی ایران، تداوم مسیر شهید رئیسی در تقویت چندجانبهگرایی، دیپلماسی متوازن و اتخاذ رویکردهای حقوقی برای مهار افراطگرایی واشنگتن است.
دیپلماسی حقوقی، بهعنوان ابزاری برای به چالش کشیدن مشروعیت تحریمهای یکجانبه در دادگاههای بینالمللی و نهادهای حقوقی، میتواند به کاهش آثار این اقدامات کمک کند. علاوهبر آن، تقویت همکاریهای اقتصادی مستقل از دلار و بهرهگیری از ظرفیتهای سازمانهایی همچون شانگهای و بریکس، به همراه گسترش روابط با کشورهای منطقه، مهمترین اقدام برای عبور از این دوره پرتنش جهانی محسوب میشود.
ایران امروز یک اسب زین شده در عرصه سیاست خارجی دارد که باید از آن برای استحکام موقعیت خود در برابر یکجانبهگرایی بهرهبرداری کند. وزارت نفت رسما اعلام کرد ماه گذشته، یعنی در اوج تهدیدهای ترامپ و همزمان با دستورهای جدید تحریمی ترامپ، فروش نفت ایران رکورد زده است؛ این موضوع
مهر تأییدی بر اسب زین شده تجارت خارجی است که دولت شهید رئیسی علیرغم شرایط بحرانی تحویل شده به خود، تنها طی سه سال آن را محقق کرده و اکنون در اختیار دولت چهاردهم است. استمرار این مسیر نیازمند طراحی مستمر و به روز، تغییر مستمر روشها و ابزارها به منظور جلوگیری از شناسایی در جنگ اقتصادی و جدیت در تعامل با کشورهای همراه است تا مثل شرایط حاکم بر قبل از دولت سیزدهم، این کشورها احساس مذاکره دست دومی یا نگاه حاشیهای ایران به خود را
نداشته باشند.
با این اوصاف، افراطگرایی سیاسی آمریکا تیر دیگری بر پیکر اعتبار نحیفشده این کشور است و همانند تجربههای پیشین، روند افول هژمونی غرب را شتاب خواهد بخشید. راه عبور از این دوره، نه در عقبنشینی یا حتی مقاومت منفعلانه، بلکه در تقویت ابتکارات حقوقی، دیپلماسی متوازن و تحکیم ساختارهای چندجانبه بینالمللی و منطقهای نهفته است. آینده نظام بینالملل بهوضوح به سمت گذار از یکجانبهگرایی افراطی و حرکت به سوی یک نظم جدید جهانی مبتنی بر چندجانبهگرایی واقعی پیش میرود؛ ایران باید از این فرصت تاریخی بیشترین بهره را ببرد.
🔻روزنامه ایران
📍 این هم از «شنبهِ ترامپ»
✍️ محمدمحسن فایضی
ترامپ سهشنبه گذشته در سخنانی شفاف تهدید کرده بود که اگر تا روز شنبه (۲۷ بهمن) همه اسرای اسرائیلی آزاد نشوند جهنم بر سرغزه نازل خواهد شد. ترامپ این سخنان را در واکنش به تصمیم حماس و اعلام آن از سوی ابوعبیده (دوشنبه گذشته) در تعلیق تبادل ششم اسرای اسرائیلی به دلیل عدم تعهد تل آویو به ورود کامیون، چادر و خانههای پیش ساخته مطرح کرد. ترامپ همچنین اضافه کرده بود: «ما نمیتوانیم هر شنبه منتظر بمانیم تا ۲ یا ۳ گروگان غزه را ترک کنند. فکر نمیکنم اسرا در غزه زنده بمانند اگر (شنبه) آزاد نشوند!»
ترامپ این تهدید را چند ساعت بعد در دیدارش با پادشاه اردن باز تکرار کرد: «من فکر نمیکنم حماس به مهلت تعیینشده پایبند باشد. آنها سعی دارند خود را قوی نشان دهند، ببینیم چقدر واقعاً قوی هستند!»
حتی گانتس وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هم فردایش حرف ترامپ را تکرار کرد و گفت: «اگر اسرا تا شنبه ساعت ۱۲ آزاد نشوند، درهای جهنم باز خواهند شد و این به نابودی حماس ختم خواهد شد.»
ترامپ یک بار دیگر با سؤال خبرنگاران در خصوص برقرار بودن تهدیدش، روز جمعه پاسخ داد: «نمیدانم ساعت ۱۲ چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر به من بستگی داشت، موضع بسیار سختی میگرفتم. نمیتوانم به شما بگویم که اسرائیل چه خواهد کرد.»
تهدیدات و ضرب الاجل واضح ترامپ توجه بسیاری از تحلیلگران و فعالان رسانهای را در ایران به خود جلب کرد. حتی برخی از احتمال بازگشت به جنگ و فروپاشی آتشبس از روز شنبه با توجه به غیرممکن بودن آزادی همه اسرا از سوی حماس خبر میدانند.
اما خیلی زود و از روز جمعه مشخص شد که خبری از جهنم نیست. روند ورود کالاها و کامیونها شدت بیشتری گرفت و حتی از روزی که ابوعبیده توافق را تعلیق کرد، به طور میانگین ۶۰۰ کامیون وارد نوارغزه شد که دو برابر میانگین پیش از آن بود.
پیامهای رد و بدل شده از سوی میانجیها بین حماس و تل آویو هم نشان میداد که نمایندگان نتانیاهو هیچ اصراری بر تهدید ترامپ نداشتند و گویا برخلاف برخی نگاهها هیچ هماهنگی یا سناریویی کوتاه مدت میان ضرب الاجل ترامپ و روز شنبه برای آزادی همه اسرا نبوده است یا اگر هم بوده کوچکترین تأثیری بر حماس نداشته است.
اما آنچه از خود اتفاق مهمتر است، نوع بازبررسی ما از این اتفاق و مروری بر تحلیلها، نگرانیها و اقدامات روزهای گذشته است.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 سکوت بخشخصوصی در برابر خصوصیسازی
✍️ الهه بیگی
درحالیکه مخالفان خصوصیسازی راهبندان گستردهای در مسیر خصوصیشدن مدیریت بنگاه بزرگ خودروسازی ایران درست کرده و هنوز از همه ابزارهای در اختیار خود برای لغو تصمیم اتخاذشده استفاده میکنند، متاسفانه بخشخصوصی ایران بهویژه نهادهای مهمی مثل اتاق بازرگانی ایران و اتاق بازرگانی تهران و دیگر نهادهای کارفرمایی خصوصی در اینباره ترجیح دادهاند سکوت کنند.
در همه روزهایی که ماراتن جریانی که معتقد به قانونیبودن تصمیمهای منتجشده به تغییر مدیران ایرانخودرو شد و نیز رقبای این جریان ادامه داشت متاسفانه شاهد سکوت سنگینی از سوی بخشخصوصی بودیم. نهادهای اصلی بخشخصوصی نمیتوانند درباره این رویداد تاریخی ساکت بمانند.
این نهادها باید با بررسی گسترده رخداد یادشده به این نتیجه برسند که این اتفاق قانونی بوده یا نه. در صورتی که بسیاری از شواهد نشان میدهد این اتفاق قانونی است و بخشخصوصی نیز آن را قبول میکند میتواند با دادن بیانیه رسمی در این داستان دخالت کند. اگر امروز این اتفاق نیفتد و منتقدان و مخالفان فشارها را افزایش دهند دوباره اتفاقهای رخداده گذشته تکرار خواهند شد. یادمان هست که کشت و صنعت مغان که بهطور قانونی خصوصیسازی شده بود با همین راهبرد پس گرفته شد و اکنون گزارشی از کارنامه و برنامه این واحد بزرگ کسبوکار ارائه نمیشود. یادمان باشد که همین فشارها بود که انتخابات قانونی اتاق بازرگانی برای انتخاب رییس اتاق ایران را به بلوا کشاند و در آخر هم به مراد خود رسید.
اگر در همین روزها اتاقهای بازرگانی و نیز دیگر تشکلهای کارفرمایی با نگاه کارشناسانه و نیز صیانت از یک همکار خود نتوانند حتی یک بیانیه در اینباره ارائه داده و راهبندان ایجادشده را از سر راه پدیده خصوصیسازی بردارند باید در انتظار باشند که دولتیشدنها دوباره به دلایل گوناگون برگردد. اگر بخشخصوصی به سخاوت دولت- تفاوتی نمیکند کدام دولت باشد- چشم بدوزند که سیاستورزان و نیز بوروکراتها پدیده ضروری خصوصیسازی را پیش ببرند اشتباه بزرگی میکنند. این اشتباه ۳۰سال است که به شکلهای گوناگون تکرار شده و در صورت عدم حضور کارشناسانه و شجاعانه نهادهای بخشخصوصی ادامه خواهد داشت. داد و فریادهای تکنفره در اینباره که خصولتیها همه جا را گرفتهاند راه بهجایی نمیبرد. باید خرد و شجاعت جمعی بخشخصوصی در این داستان به چشم بیاید تا هزاران هزار کارفرمای خصوصی در کشور به این اتفاق افتخار کنند. امروز روز نشان دادن توانایی کارشناسانه بخشخصوصی است.
🔻روزنامه اعتماد
📍 گسترش ناامنیها در جامعه خطرناک است
✍️ محمدعلی ابطحی
ماجرای قتل اخیر یک دانشجوی ۱۹ساله در کوی دانشگاه به نظرم بیشتر به بحثهای امنیت باز میگردد تا موضوعاتی که به مسائل دانشگاهی مرتبط است. معتقدم این رخداد از اساس با ماجرای ۱۸تیر ۱۳۷۸ متفاوت است. اتفاقی که مطرح است، حمله ۲ زورگیر است به یک فرد رهگذر که اتفاقا فرد مورد تهاجم دانشجو بوده است. این دانشجو میتوانست هر شغل دیگری هم داشته باشد. تا این مرحله بیشتر مسوولان امنیتی، قضایی و پلیس باید به ابهامات پاسخ بدهند. لازم است فضای شهر بیشتر امن شود. واقع آن است که ناامنیهای اجتماعی وقتی بروز میکنند در یک فرد و یک حادثه خلاصه نمیشود بلکه جامعه را دچار شوک و حیرت و ناامنی میکند. معتقدم رسالت نیروهای انتظامی و قضایی و حتی امنیتی در این شرایط بسیار مهم است. لازم است دستاورد مهم کشورمان که امنیت است و همواره به آن افتخار شده، بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. مبادا این اصل با بیتوجهی روبهرو شده و امنیت عمومی کشور خدشهدار شود. طبیعتا در این فضاها ممکن است جریاناتی هم وارد شده و مانند همیشه سوءاستفاده کنند. مانند جریانات خودسر که در سابقههای تاریخی معمولا رخدادهای مرتبط با دانشگاهها را منحرف کرده و آن را از روند عادی خود خارج میکردند. البته با دستورات و قولهایی که رییسجمهور داده، با پیگیریهایی که وزیر علوم انجام میدهد و تعهدات و قولهایی که برای امنیت بیشتر اطراف دانشگاه و کلیت شهرها داده شده، امیدواریم دیگر شاهد یک چنین اتفاقات تلخی نباشیم. امروز این بحثها مطرح شده و مقامات مسوول نشان دادهاند که ابعاد مختلف ماجرا را دنبال میکنند. هم در نامه رییسجمهور و هم در بیانیه وزارت علوم و سایر مقامات تاکید شده که باید مسائل دانشگاهی در درون دانشگاهها حل و فصل شود. اما اینکه یک جنایت عمومی به یک مقوله دانشگاهی بدل شود، کار درستی نیست. به هر حال دو نفر دزد و قاتل به یک دانشجو حمله کردهاند. ممکن بود این دانشجو هر شغل دیگری هم داشته باشد. موضوع مهمتر و کلانتر افزایش چتر امنیت برای تمامی اقشار و گروههای اجتماعی از جمله دانشجویان است.
🔻روزنامه شرق
📍 پایان دیپلماسی هستهای؟
✍️ کیومرث اشتریان
مذاکرهنکردن نباید به معنای پایان دیپلماسی هستهای باشد. ایران میتواند اعلام کند که راه تعامل کارشناسی و با دو موضوع کلی، اما شفاف، نزد سازمان های بینالمللی مربوطه باز است:
۱- تعهد ایران به سازمانهای بینالمللی برای عدم توسعه سلاح هستهای
۲- برداشتن تحریمها (تحریمهایی که با دستور مستقیم رؤسای جمهور آمریکا وضع شده و تعلیق تحریمهای کنگره به وسیله رئیسجمهور)
۳. مکانیسم بازگشت به پیش از توافق در صورت نقض هر یک از موارد بالا.
مهم این است که هرگونه تعهد جدید ایران باید مشروط به بند دوم باشد. این میتواند دست ترامپ را در بازی رسانهای که خود شروع کرده است، ببندد. کارشناسان با دستور کار روشن، سریعتر میتوانند به نتیجه برسند. آنگاه است که اگر ترامپ یادداشت اجرائی خود را تبدیل به دستور اجرائی کند یا اینکه بخواهد محدودیتهای موشکی بر ایران وضع کند، به دست خود تیر خلاص را به ژست مذاکرهای خویش شلیک کرده و آنگاه است که جمهوری اسلامی نشان داده است برای رهایی مردم ایران از تحریمهای غیرانسانی آمریکا تلاش خود را کرده است.
مسئله اصلی مذاکره نیست، بلکه شروط تفاهم است. وزارت خارجه وظیفه دیپلماتیک خود را انجام بدهد؛ «وظیفه انقلابی» کار وزارت خارجه نیست.
مسئله اصلی این است که ایران و آمریکا باید درخواستها و شروط شفافی برای پایاندادن به چالش هستهای داشته باشند. ژستهای ترامپ یا انکار ایران، موضوعی فرعی است. جان کلام این است: برای تصمیمگیری در اینگونه چالشها، ابتدا باید بر این تمرکز کرد که خودِ ما چه میخواهیم و بر این اساس برنامهای عملیاتی (حقوقی، دیپلماتیک و رسانهای) برای مواجهه تدوین کنیم.
آنچه ما را از این برنامه عملیاتی دور میکند، تمرکز بر اسطورههای تفسیرپذیر، الگوهای ذهنی چندپهلو و نیتخوانیهای غیردقیق است. نمیگویم به نیات، اسطورهها و الگوها بیتوجه باشید، میگویم تنها و تنها بر این مؤلفه تمرکز نکنید. این سبب میشود که خود را در لایههای تودرتویی از موضوعات درست و غلط یا توهم و واقعیت گرفتار کنیم و از برنامه عملیاتی حقوقی، دیپلماتیک و رسانهای غافل شویم. آنگاه که عرصه تدبیر از غبار تردید و چشمانداز نومیدی تیره و تار شود، به تصمیم نمیرسیم.
اکنون وزن منازعات داخلی ما در پرونده هستهای بسیار است؛ تا جایی که به تخلیه ظرفیت عملیاتی سیاستگذاری ایران منجر شده است. افراد بیش از آنکه به فکر حل مسئله باشند، به فکر تخریب یا توجیه رقبای داخلی خود هستند؛ و این نظام تصمیمگیری را علیل میکند. بعضا هم از ترس باختن میز ریاست، مَرکبِ موقعیت یا ردای حیثیت، از بیان تحلیلهای خویش حذر میکنند. یعنی حواشی بر تحلیل و تفکر غلبه میکند و همه اینها سبب میشود تا ظرفیت عملیاتی دیپلماسی هستهای کم شود.بنابراین، تلاشهای رسانهای، دیپلماتیک و حقوقی ایران باید بر همین امور تمرکز یابد، نه بر نیتخوانیها، مشابهتسازیها یا بارکردن اختلافهای داخلی بر این موضوع؛ چراکه فقط ما را از تصمیمگیری معطوف به عمل و از پیگیری عملیاتی برنامههایمان بازمیدارد. ما به این ظرافتها در روش و نظام تصمیمگیری خود بیتوجهیم. همه چالش ایران و آمریکا را در بازی چماق و هویج یا ضعف و قوت جلیلی-ظریف یا ظرفیت چین و روسیه خلاصه نکنید؛ که اگر چنین کنید، نمیتوانید تصمیم بگیرید و نمیتوانید پروژه خود را به پیش ببرید.
میدانیم که انتشار همزمان یادداشت ریاستجمهوری ترامپ با ژست مذاکرهای او، نشانه آشکاری از سیاست چماق و هویج است. میدانیم که نقش منافع پنهان و آشکار مهم است. میدانیم که تیر توطئه از کمان دشمنی از هر سو روان است. اما تصمیمسازی باید مبتنی بر مطالبات روشن حقوقی خودمان باشد تا ترامپ را در گفتارها و ژستهای راست و دروغ خودش راهبری کنید و به پیش ببرید. چیزی که او میگوید درواقع حصاری است که برای خود میسازد و شما میتوانید پروژه خود را در درون همین حصار جلو ببرید. حال میخواهد این پروژه صرفا رسانهای یا دیپلماتیک باشد یا پیشنهاد یک قرارداد حقوقی بینالمللی. اگر او میگوید ایران نباید بمب هستهای داشته باشد، ایران هم صریحا و بلافاصله از همین اظهارات بهرهبرداری کند و همین اظهارات را به حصاری برای پیشبرد پروژه رسمی خود نزد سازمانهای بینالمللی تبدیل کند.
در موضوع مذاکره نیز همین منطق حکمفرماست. افزودن واسطههایی همچون روسیه یا چین یا اروپا به درون مذاکرات چندجانبه که خود منافع دارند، اشتباه است و دانش تصمیمگیری نشان داده است به دلیل منافع تودرتویی که ایجاد میکند، به نتیجهای نمیرسد و بلکه به ضرر ما تمام میشود. مکانیسم ماشه از همین جنس است.
بارها گفتهایم که سایه سیاه تحریمها در یک افق میانمدت بر کشور دوام خواهد داشت. راه اصلی، اقتصاد مقاومتی است، منتها با مشارکت عمومی و رشد سرمایهداری ملی و غیررانتی. راه اصلی استفاده از همه نیروهای ملی در مدیریت کشور است، نه اینکه با ترفندهای گوناگون شبهقانونی حتی دولت پزشکیان هم مجبور به استفاده از حلقههای خاص در مدیریت کشور شود. اینها مسئولیتهایی است که متوجه همه ارکان حاکمیت است و نمیتوان مسئولیت آن را صرفا متوجه قوه مجریه دانست؛ همه حاکمیت مسئول است.
🔻روزنامه کسبوکار
📍 ابهامات واردات خودرو
✍️ بابک صدرایی
دولت بیشتر به دنبال استفاده از اخبار واردات برای مدیریت بازار خودرو است و در نهایت قرار نیست خودروی چندانی از این مسیر وارد بازار شود.
افزایش تعرفه تا ۱۰۰ درصد برای خودرو بر خلاف راه و روش دولت است. یکی از ارکان تبلیغاتی دولتها این است که بگویند انحصار دولت را شکستیم. از بین بردن انحصار یعنی وارات بیشتر، اما تعرفه ۱۰۰ درصدی یعنی با ابزار کنترل تعرفهای، بازار را محدود کنیم و یک تهدید جدی برای واردکنندهها ایجاد کنیم. اگر این اتفاق بیوفتد، پیش زمینهای برای ممنوعیت واردات خودرو به کشور است. وقتی نظام تعرفهای را غیرمنطقی کنید، یعنی تقاضا را کم میکنیم و دیگر واردات معنی پیدا نمیکند. دولت چهاردهم باید در زمینه واردات خودرو رویه ای متفاوت از دولت قبل را در پیش بگیرد زیرا واردات بینظم و بیهدف خودروی خارجی در دولتهای قبل نتیجه ای نداشته است.
درحال حاضر کشور در وضعیتی قرار دارد که شاید برای بسیاری از کالاهای اساسی نظیر دارو و… ارز وجود نداشته باشد. تامین ارز سه میلیارد و ۳۰۰ میلیون یورویی در شرایط فعلی غیرقابل تصور است. پس از انقلاب در ایران تا به امروز، حتی در زمانهایی که کشور با تحریم و کمبود ارز مواجه نبود، فقط در سال ۱۳۹۳ بود که تعداد ۱۰۰ هزار خودرو وارد کشور شد.
قیمت خودرو رابطه مستقیم با قیمت دلار دارد. با توجه به مسائل سیاسی و اعمال تحریمها، قیمت دلار روزبهروز بیشتر میشود. خودرو همانند سایر کالاهای دیگر با افزایش نرخ ارز، گرانتر میشود. با این وجود شیوه فعلی واردات خودرو، بسیار منحصربهفرد بوده و درهیچ جای دنیا مشابه آن دیده نشده است. وعده عرضه خودروهای وارداتی درحالی به مردم داده شده که نه تعرفه واردات مشخص است و نه قیمت خودروهای وارداتی. همچنین با توجه به تحریمها، معلوم نیست که واردات از کجا و به چه شیوهای انجام میشود.
حتی در بازار جهانی نیز خودرو با وعده تحویل چهار الی ششماهه عرضه میشود. حال با توجه به اعمال تحریمها و عدم ارتباط واردکنندگان کشور با شرکتهای مادر، چطور وعده تأمین خودرو را داده اند، آنهم در شرایطی که کشورهای اطراف خود با محدودیت عرضه مواجه هستند. بنابراین به نظر میرسد واردات خودرو بیشتر در حد یک گفتاردرمانی است و تأثیر چندانی بر کاهش و ثبات قیمتها نمیگذارد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست