يکشنبه 26 اسفند 1403 شمسی /3/16/2025 2:06:09 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 پالایش بودجه از هزینه‌های غیرضروری
✍️ پیمان مولوی
اقتصاد ایران در برابر پرسش‌های بنیادینی قرار گرفته است. اینکه ایران مبتنی بر کدام الگوی اقتصادی قرار است، تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری کند؟ آیا در ایران در حوزه اقتصاد از هیچ الگوی رشدی تبعیت می‌شود و اگر الگویی برای رشد وجود دارد این الگو چه ویژگی‌هایی دارد؟ پاسخ به این پرسش‌ها در شرایط فعلی اقتصاد ایران ممکن نیست، چرا که ما در مقدمات و مسائل ابتدایی در‌مانده‌ایم. در ایران هنوز برخی افراد و گروه‌ها وجود دارند که با اصل توسعه مشکل دارند و آنرا بر نمی‌تابند! در اقتصاد ایران هنوز درک درستی از آزادی اقتصادی وجود ندارد و در رنکینگ آزادی‌های اقتصادی، ایران رتبه‌های پایینی را به خود اختصاص داده است. امروز برای مردم ایران تهیه و استفاده از ضرورت‌های زندگی مانند مسکن و... به یک معادله پیچیده بدل شده است. بیش از نیمی از سبد هزینه‌های خانواده‌های ایرانی صرف مسکن می‌شود، اما دولت هیچ کمکی به مردم برای بهره‌مندی از یک مسکن حداقلی نمی‌کند. این در حالی است که در همه جهان برای مسکن اولی‌ها، مستاجران، دهک‌های محروم و... شرایط خاصی در نظر گرفته می‌شود. در ایران اما اینگونه نیست. در کشوری مانند ایران با شرایط سیاسی که ایجاد شده و باعث شکل‌گیری زنجیره تحریمی علیه ایران شده است، مردم برای نیازهای اولیه خود از جمله مسکن مشکل دارند. معتقدم مشکل کمبود منابع مسکن در ایران را با ارتقای بهره‌وری می‌توان حل و فصل کرد. در حال حاضر دامنه وسیعی از نهادها، ارگان‌ها، سازمان‌ها و موسسات فرهنگی و ارتباطی در ایران وجود دارند که حدود ۱ میلیارد دلار بودجه به خود اختصاص داده‌اند اما هیچ‌کس نمی‌داند، کار این نهادها و افراد چیست و چه ارزش افزوده‌ای برای اقتصاد و معیشت و فرهنگ ایران دارند. از این ۱میلیارد دلارها در اقتصاد ایران الی ماشاالله وجود دارد. معتقدم یکی از مهم‌ترین اقداماتی که دولت‌ها در ایران باید در دستور کار قرار دهند، پالایش بودجه از ردیف‌های غیر ضروری و تخصیص آن به نیازهای واقعی مردم از جمله مسکن است. در ایران رسانه‌ای انحصاری وجود دارد که بیش از ۳۵هزار میلیارد تومان بودجه از بیت‌المال دریافت می‌کند و چند برابر این رقم را از تبلیغات و سایر موارد کسب می‌کند، اما محتوای تولید شده در آن هیچ نسبتی با مطالبات واقعی مردم ندارد. نه تنها محتوای آن نسبتی با خواسته‌های مردم ندارد، بلکه در اغلب موارد فرسنگ‌ها فاصله میان دیدگاه گردانندگان آن و نیازهای واقعی مردم وجود دارد. در نمونه‌های دیگر، انواع و اقسام موسسات ظاهرا فرهنگی در این کشور ردیف‌های بودجه اختصاصی دارند بدون اینکه هیچ ارزش افزوده خاصی از طریق آنها ایجاد شود. دولت می‌تواند با پالایش و غربال بودجه، منابع تازه‌ای استحصال کرده و آنرا برای تهیه مسکن جوانان و اعطای تسهیلات به خانه اولی‌ها اختصاص دهد. اهمیت این اقدام در آن است که رونق در ساخت و ساز مسکن تکانه مثبتی در کلیت اقتصاد ایران ایجاد می‌کند. اقتصاد مسکن با همه ابعاد و جوانب آن نیمی از اقتصاد ایران را تشکیل می‌دهد، رونق در ساخت و ساز مسکن هم به رونق صنایع کمک می‌کند و هم از طریق آن در زمینه اشتغالزایی گام‌های بلندی برداشته می‌شود. مساله این است که در اقتصاد ایران نه به توسعه مناسبات ارتباطی با جهان و فروش نفت بیشتر برای درآمدزایی و...توجه می‌شود، نه بهره وری در مسیر بهبود و ارتقا قرار می‌گیرد و نه با حذف ردیف‌های غیر ضروری و مازاد باری از دوش مردم برداشته می‌شود. اینگونه است که هر سال که می‌گذرد، مردم با دردها، مصایب، گرفتاری‌ها و کمبودهای بیشتری دست به گریبان هستند، اما برخی افراد و گروه‌ها، همچنان در حال برداشت از بودجه‌ای هستند که به‌طور طبیعی باید در راستای کاستن از مشکلات مردم به کار گرفته شود امت در عمل به نفع برخی افراد و جریانات کاربرد دارد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 خداحافظ تجارت آزاد
✍️ یاشار تاروردی
زمانی که دونالد ترامپ برای نخستین‌بار به ریاست‌جمهوری آمریکا رسید، اقتصاد جهانی شرایط متفاوتی داشت؛ نرخ تورم و نرخ بهره در سطح جهانی پایین بود و اقتصاد بسیاری از کشورها در وضعیت آرام و پایداری به سر می‌‌‌برد.
یکی از ‌‌سیاست‌‌‌های اقتصادی جنجالی ترامپ، وضع تعرفه‌‌‌های تجاری بر واردات از چین بود. هرچند این سیاست‌‌‌ها به نتیجه مطلوب مورد نظر ترامپ منجر نشد، اما واقعیت‌‌‌های اقتصادی جدیدی را آشکار ساخت که تا پیش از آن بسیاری تنها در کتاب‌‌‌های درسی و دانشگاه‌‌‌ها خوانده بودند. تاثیر این تعرفه‌‌‌ها البته از روابط تجاری آمریکا و چین فراتر نرفت.
انتخاب مجدد ترامپ، معروف به «ترامپ ۲.۰»، موج جدیدی از تعرفه‌‌‌ها را به دنبال داشته است، اما این بار شرایط اقتصاد جهانی به کلی متفاوت است. تمرکز سیاست‌‌‌های تعرفه‌‌‌ای ترامپ اکنون بیشتر بر اتحادیه اروپا، مکزیک و کانادا قرار گرفته است. برخلاف گذشته، اقتصاد جهانی اکنون در حال گذر از دوره‌‌‌ای با تورم بالاست. بانک‌های مرکزی در بسیاری از کشورها نیز با این فرض که تورم کنترل شده و به سطح پایداری کاهش یافته است، کم‌‌‌کم سیاست‌‌‌های پولی انقباضی را کنار گذاشته‌‌‌اند.

اما بزرگ‌ترین تهدید پیش‌روی اقتصاد جهانی، وقوع جنگ تجاری ناشی از اعمال تعرفه‌‌‌هاست. چنین وضعیتی بیش از همه به مصرف‌کنندگان و خانوارها آسیب خواهد زد؛ زیرا تعرفه‌‌‌ها، به هر شکلی که اعمال شوند، موجب افزایش قیمت‌ها خواهند شد. از آنجا که این افزایش قیمت‌ها ناشی از شرایط طبیعی اقتصاد و پویایی بازار نیست، بانک‌های مرکزی در سطح جهانی تنها دو گزینه دشوار را پیش‌رو خواهند داشت که در هر صورت به زیان مصرف‌کنندگان است.

گزینه اول، ادامه روند فعلی، یعنی تداوم کنار گذاشتن تدریجی سیاست‌‌‌های انقباضی پولی است؛ به این امید که تعرفه‌‌‌ها ابزاری صرفا سیاسی باشند که کشورهای مقابل را به مذاکره سریع‌‌‌تر وادار کنند؛ بدون آنکه اقتصاد وارد رکود عمیقی شود. در این حالت، اگر این محاسبات نادرست باشد، خطر افزایش بیشتر تورم وجود دارد که کنترل آن بسیار دشوارتر خواهد بود.

گزینه دوم، بازگشت به سیاست‌‌‌های انقباضی یا توقف روند آزادسازی فعلی است که به خودی خود ریسک بالایی از رکود اقتصادی را به همراه خواهد داشت. این سناریو می‌‌‌تواند رشد اقتصادی را متوقف کرده و نرخ بیکاری را در سراسر جهان افزایش دهد.
همچنین، باید در نظر داشت که اعمال تعرفه‌‌‌ها می‌‌‌تواند به اقدامات متقابل کشورها منجر شود و بازار جهانی را وارد چرخه‌‌‌ای از اقدامات تلافی‌‌‌جویانه کند که ثبات اقتصادی را به خطر می‌‌‌اندازد. این اتفاق ممکن است باعث تضعیف روابط بین‌المللی و کاهش سرمایه‌گذاری خارجی شود.

در هر صورت، سیاست‌‌‌های «ترامپ ۲.۰» اقتصاد جهانی را با خطر افزایش همزمان تورم و رکود مواجه ساخته است. البته ترامپ امیدوار است که اعمال این سیاست‌‌‌ها به تسلیم کشورهای رقیب و بازگشت آنها به میز مذاکره منجر شود یا در بدترین حالت، بهانه‌‌‌ای برای حمایت بیشتر از تولید داخلی آمریکا باشد. با این حال، تجربه تاریخی نشان داده است که جنگ‌‌‌های تعرفه‌‌‌ای اغلب پیامدهای ناخواسته و زیانباری دارند که بیشترین خسارت آن متوجه مصرف‌کنندگان عادی است.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 بازار خودرو در حالت رکود
✍️ بابک صدرایی
اگر خودروسازان تولید خود را بالا ببرند و از سوی دیگر واردات خودرو محقق بشود، نوسان ارز هم نداشته باشیم و نیاز بازار تامین شود، مشکلی در بازار خودرو نخواهیم نداشت، اما اگر در یکی از این‌ها محدودیتی وجود داشته باشد، با توجه به اینکه در پایان سال قرار داریم، قطعا نمی‌توان بازار را کنترل کرد.بازار خودرو
اکنون چون عامل مهمی در تصمیم‌گیری کلان وجود ندارد و هیچ سینگالی به بازار وارد نمی‌شود، بازار خودرو در حالت رکود به سر می‌برد. از سوی دیگر، چندین سال است که در زمینه واردات تجربه داریم. اما همیشه یک بازار مهندسی شده درست کرده‌ایم که قیمت خودروی وارداتی خیلی بالاتر از خودروی تولید داخل است و این عملا نمی‌تواند رقابت ایجاد کند. زمانی رقابت ایجاد می‌شود که مهندسی تعرفه‌ها برهم بخورد و ما بتوانیم به تعدادی خودرو وارد کنیم که بتوانیم با خودرو‌های نسبتا اقتصادی نیز رقابت ایجاد کنیم. البته این اتفاق نیز در ساختار اقتصاد سیاسی ما انجام‌پذیر نیست.
بهره‌وری در بازار رقابتی یا بازار آزاد به وجود می‌آید که اصلا در اقتصاد ایران معنی ندارد. اگر ایده‌آل‌ها را کنار بگذاریم و در واقعیت خودروسازان با همین مکانیسم ادامه دهند، این قیمت‌ها باعث می‌شود ضرر افزوده آنها آنقدر زیاد شود که دیگر توانایی تولید و حرکت نداشته باشند.
تجربه نشان داده است تا زمانی که کشور در وضعیت تحریم باشد و شرکت‌های داخلی نتوانند به صورت مستقیم با خودروسازان جهانی همکاری کنند، واردات خودرو با حجم بالا نمی‌تواند صورت بگیرد. با وجود اینکه تحریم‌های داخلی اعم از محدودیت‌های مربوط به سقف ارزی واردت، کشور سازنده، حجم موتور و… نیز مانع دیگری برای واردات خودرو خواهد بود.


🔻روزنامه اعتماد
📍 بازی کلاسیک پوتین و معامله بزرگ ترامپ
✍️ علی ودایع
چشم‌ها به مذاکرات آشکار و پنهان کاخ سفید و کرملین دوخته شده است. ملاقات «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه «دونالد ترامپ» با «ولادیمیر پوتین» یک اتفاق ویژه پس از گفت‌وگوی تلفنی روسای جمهوری امریکا محسوب می‌شود. اگرچه معطلی ۸ ساعته ویتکاف مورد توجه قرار گرفته است اما پذیرش آتش‌بس ۳۰روزه توسط مسکو و خرسندی واشنگتن نشانه‌هایی از احتمال یک معامله بزرگ است اما هنوز هیچ اتفاقی قطعی به نظر نمی‌رسد. به گزارش رویترز، «مارکو روبیو» وزیر امور خارجه ایالات‌متحده، در نشست G۷ در لامالبای کانادا تاکید کرد که ویتکاف در حال بازگشت از مسکو به ایالات‌متحده است و ممکن است در آخر هفته درباره اوکراین بحث‌هایی وجود داشته باشد. او به خبرنگاران گفت: «اما ما مطمئنا احساس می‌کنیم که حداقل چند قدم به پایان دادن به این جنگ و برقراری صلح نزدیک‌تر شده‌ایم. اما هنوز یک سفر طولانی است.»

پس از موافقت هفته گذشته مذاکره‌کنندگان اوکراینی با پیشنهاد آتش‌بس با میانجیگری ایالات‌متحده، واشنگتن گفت که توپ در زمین مسکو است. اما بازی برای رهبر روسیه راحت‌تر از آن چیزی است که خیلی‌ها فکر می‌کردند. پوتین در حال ایجاد فشار غیرملموس در میدان جنگ و گسل در مذاکرات است. ترامپ با «مرد دیوانه» و پوتین با «رولت روسی» می‌دانند چگونه امتیاز بدهند و امتیاز بگیرند.

 تمجید و در خواست از پوتین

ترامپ در پیامی در رسانه اجتماعی خود موسوم به تروث سوشیال نوشت: «با ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه گفت‌وگو‌های بسیار خوب و سازنده‌ای داشتیم و شانس بسیار خوبی وجود دارد که این جنگ وحشتناک و خونین سرانجام به پایان برسد.» رییس‌جمهوری امریکا همچنین تاکید کرد که هزاران سرباز اوکراینی توسط نیرو‌های روسی محاصره شده‌اند و مدعی شد که او با جدیت از پوتین خواسته است تا جان آنها را نجات دهد و نتیجه احتمالی این محاصره را «قتل عام وحشتناک» توصیف کرد. در طرف مقابل، رییس‌جمهوری روسیه در جلسه امنیتی روسیه از «رویکرد مثبت دولت امریکا برای ترمیم روابط و اختلافاتی که دولت پیشین ایجاد کرده» تمجید کرد. مسکو همچنین اعلام کرده که «جان نیروهای اوکراینی در صورت تسلیم تضمین خواهد شد اما آنها که جنایت‌های متعددی مرتکب شدند، در صورت ادامه جنگ تضمین نخواهد شد.» «دیمیتری مدودف» نایب‌رییس شورای امنیت روسیه و رییس‌جمهوری سابق هم در موضع‌گیری تند اعلام کرد که «اگر نیروهای اوکراینی از زمین گذاشتن سلاح خودداری کنند، همه آنها به روش و بی‌رحمانه نابود خواهند شد.» در میان مواضع مسکو و پذیرش آتش‌بس؛ نکته اینجاست که مقامات ارشد نظامی روسیه ازجمله شخص پوتین تا پیش از دیدار با ویتکاف، هرگونه آتش‌بس را غیرقابل پذیرش قلمداد کرده بودند. در ادامه اگرچه مسکو به ‌طور کلی از آتش‌بس حمایت کرده است، اما خواستار شرایط سختی برای موافقت با آن و امتیازاتی از کی‌یف شده است. روسیه می‌گوید که «طرف اوکراینی در ۳۰ روز آتش‌بس به هیچ عنوان نباید تسلیح یا تجهیز شود.» در طرف مقابل ترامپ نیز در واکنش به این موضوع گفت که پیشنهاد آتش‌بس ازسوی پوتین «امیدوارکننده» است و امریکا در تلاش است تا روسیه را به سمت انجام «کار درست» سوق دهد.

گاردین می‌نویسد: «رد و بدل سخنان گرم بین ترامپ و پوتین احتمالا باعث نگرانی بیشتر در کی‌یف و پایتخت‌های اروپایی خواهد شد. نشانه‌هایی مبنی بر اینکه دولت جدید ایالات‌متحده به مسکو نزدیک شده و در عین حال بر اوکراین فشار می‌آورد پس از ماجرای جمعه کاخ سفید به یک کابوس بزرگ تبدیل شده است.» متحدین اروپایی به ‌شدت نگران تنهایی مقابل تهدید بزرگ روسیه هستند.

 واگذاری کورسک و مقاومت کی‌یف

از مجموع حرف‌های کرملین و کاخ سفید می‌توان برداشت کرد که تصمیم بر واگذاری کامل منطقه کورسک به روسیه در قبال آتش‌بس ۳۰ روزه است. ستاد کل اوکراین در بیانیه‌ای که در کانال‌های رسانه‌ای خود منتشر کرد، نوشت: «گزارش‌های ادعایی «محاصره» واحدهای اوکراینی توسط دشمن در منطقه کورسک کذب است و توسط روس‌ها برای دستکاری سیاسی و اعمال فشار بر اوکراین و شرکای آن ساخته شده است. هیچ تهدیدی برای محاصره واحدهای ما وجود ندارد.» منابع امنیتی اوکراینی، تحلیلگران نظامی مستقل و حتی کانال‌های تلگرامی طرفدار روسیه ادعای محاصره پوتین و ترامپ را رد کردند. «مایکل کوفمن» تحلیلگر نظامی در موسسه کارنگی، ادعاهای محاصره جمعی را «تخیلی» توصیف کرد؛ البته گزارش‌هایی وجود دارد که روسیه در حال پیشروی سنگر به سنگر در منطقه کورسک است. نکته حائزاهمیت اینجاست که هرگونه نرم شدن بالقوه موضع ایالات‌متحده می‌تواند نفوذ و کنترل روسیه بر کورسک را جسورتر کند و به‌ طور بالقوه منجر به ادغام بیشتر یا تحکیم وضعیت موجود شود. این سناریو به ‌شدت به ماهیت هرگونه امتیازی که در جریان مذاکرات امریکا و روسیه داده می‌شود، بستگی دارد.

 بازی کلاسیک پوتین

علی‌رغم خوش‌بینی ظاهری کاخ سفید، سرویس‌های اطلاعاتی ایالات‌متحده گزارش‌هایی را ارزیابی کرده‌اند که پوتین همچنان متعهد به دستیابی به «هدف حداکثری خود برای تسلط بر اوکراین» است.

واشنگتن‌پست به گزارش اطلاعاتی منتشر شده در بین سیاست‌گذاران دولت ترامپ در ۶ مارس اشاره کرد که در آن بیان شده بود که پوتین مصمم به حفظ کنترل بر کی‌یف است. از طرف دیگر، پولیتیکو می‌نویسد که «پوتین با شیوه‌های کلاسیک روسی در حال مدیریت روسیه است.» پوتین از سال ۲۰۰۰ تا امروز حداقل ۴ رییس‌جمهوری امریکا را از نزدیک وزن کرده است؛ رییس‌جمهوری روسیه می‌داند که کاخ سفید مدام در حال تغییر است اما در کرملین همه‌ چیز ثابت است. استراتژی‌های امروز مسکو شاید منسجم‌تر از واشنگتن باشد. مسکو می‌خواهد به یک منطقه حائل در فاصله سرزمینی با مرزهای ناتو برسد. اگرچه هزینه‌های ۳ سال جنگ برای ارتش سرخ هم سنگین بوده اما جنگی که نکشد، قطعا آنها را قوی‌تر می‌کند. در طرف مقابل، اروپای سرخورده از مناقشه فراآتلانتیکی و جنگ انرژی قرار دارد. دست اروپا زیر ساتور جنگ اوکراین گیر کرده است. ترامپ هم عجولانه دنبال رسیدن به معامله بزرگ است. سر بی‌‌کلاه اوکراین هم سرزمینی است که همه داشته‌های سرزمینی و ملی را قربانی جدال بلوک قدرتمندان کرد.

بررسی رفتار روسیه پوتین با امریکای ترامپ نشان می‌دهد که «مرد دیوانه» اگرچه همه بازی‌های روابط بین‌الملل را برهم زده است اما در مقابل رولت روسی تاحدود زیادی گیج شده است. «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه رهبر ارکستر شخصی پوتین است؛ او نت‌های ارتش سرخ را هنرمندانه مقابل امریکایی‌ها اجرا می‌کند. در الگوریتم رولت روسی کرملین، ابهام، تاخیر، به‌هم ریختگی پیام، سیگنال پارادوکسیکال، نشان دادن آتش، پرتاب هویج و درنهایت تمجید نامتعارف دیده می‌شود. به گفته بوریس بوندارف، دیپلمات سابق روسی، رییس کرملین همچنین تخمین می‌زند که پوست ترامپ بدتر از نیش او باشد. بوندارف به پولیتیکو گفت: «او دیده است که ترامپ چگونه کانادا را تهدید می‌کند، اما وقتی اتاوا با تعرفه‌های متقابل پاسخ می‌دهد، شروع به عقب‌نشینی و مذاکره می‌کند.» پاسخ «امیدوار‌کننده مسکو به خواسته واشنگتن» یک کالیبراسیون دقیق برای مهار اضطراب جنون‌انگیز «مرد دیوانه» باید قلمداد شود تا اینجای کار همه نت‌ها سرجای خودش قرار داشته است. این موسیقی به گوش پوتین خواهد بود. هویج کار می‌کند و او می‌تواند اشتیاق ترامپ را برای توافق داغ کند.

مساله اتاق بیضی کاخ سفید اینجاست که گزینه‌های ترامپ برای وادار کردن پوتین به انجام هر کاری عالی نیستند. رییس‌جمهوری امریکا در عین خوش‌بینی تهدید کرد که اگر پوتین با آتش‌بس موافقت نکند، روسیه را تحت فشار اقتصادی قرار خواهد داد: «من می‌توانم کارهایی را از نظر مالی انجام دهم که برای روسیه بسیار بد است. من نمی‌خواهم این کار را انجام دهم زیرا می‌خواهم به آرامش برسم. از نظر مالی... ما می‌توانیم کارهای بسیار بدی برای روسیه انجام دهیم که ویرانگر خواهد بود.»

اما روسیه از زمانی که سه سال پیش تهاجم تمام عیار خود به اوکراین را آغاز کرد، از هر طرف تحریم شده است. یکی از اهداف احتمالی می‌تواند ناوگان سایه باشد که به مسکو کمک کرده تا از تحریم‌های موجود در صادرات نفت فرار کند. اما این نیز آسیب را برای مصرف‌کنندگان امریکایی که در حال حاضر با قیمت‌های خرده‌فروشی بالا دست و پنجه نرم می‌کنند و باعث افزایش قیمت جهانی نفت شده‌اند، تشدید می‌کند. واشنگتن همچنین می‌تواند ممنوعیت موسسات مالی روسی را با استفاده از سیستم پردازش تراکنش‌های مالی سوییفت، که تاکنون تنها تعداد معدودی از بانک‌های روسی را شامل می‌شود، گسترش دهد. اما این یک ناراحتی خواهد بود، نه یک ضربه ناک اوت. از طرف دیگر بازی خطرناک در میدان جنگ هم با واکنش سخت روس‌ها مواجه خواهد شد. روسیه ظرف ۳ سال گذشته به ‌شکلی بی‌مهابا زرادخانه‌های اتمی خود را گسترش داده تا جایی که دکترین «بازی با ماشه هسته‌ای» به کرملین اجازه فرمان آتش در صورت تهدید حیاتی را می‌دهد. فراتر از همه اینها، ترامپ یک معامله‌گر است که نمی‌خواهد چکمه‌های ارتش امریکا به خاک اوکراین و جنگ با ارتش سرخ به خاک بچسبد. ترامپ با «مرد دیوانه» و پوتین با «رولت روسی» می‌دانند چگونه امتیاز بدهند و امتیاز بگیرند؛ جزییات بده و بستان هنوز مشخص نیست اما چند قدم تا یک معامله بزرگ باقی مانده است.


🔻روزنامه کیهان
📍 ۱۴۰۳، ایران و مقاومت در موقعیتی برتر
✍️ سعدالله زارعی
رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ روز ۲۲ اسفند ماه در دیدار سالانه «دانشجویان» با اشاره به فقدان بعضی از شخصیت‌های مهم مقاومت در سال جاری فرمودند «نگاه ناقص و بی‌پشتوانه و سطحی از سوی دشمنان و مخالفان و رقیبان جمهوری اسلامی، یک برداشت غلطی را از این حادثه می‌کنند. من می‌خواهم در نقطه مقابل حرف آن‌ها، با اطمینان کامل به شما بگویم، بله این برادران بسیار ارزشمند بودند و واقعاً نبودشان برای ما خسارت است، در این تردیدی نیست اما ما امسال که این‌ها را نداریم، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسایل قوی‌تر از سال گذشته هستیم، در بعضی از مسایل ضعیف‌تر نیستیم اگر قوی‌تر نباشیم. امسال ما بحمدالله از لحاظ گوناگون، از جهات مختلف، قوت‌ها و توانایی‌هایی داریم که سال گذشته اینها ‌را نداشتیم. بله نبودن این عزیزان خسارت است، حوادثی که در منطقه غرب آسیا پیش آمد، حوادث تلخ و دردناکی است، لکن جمهوری اسلامی بحمدالله رشد خودش و پیشرفت خودش و افزایش قدرت خودش را همچنان دارا است.»
درخصوص این فراز از بیانات بسیار مهم حضرت امام خامنه‌ای ـ دامت برکاته ـ
که برخاسته از اطلاعات و واقعیات دقیق میدانی و تحلیل واقع‌بینانه و مستند می‌باشد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- جمهوری اسلامی در سال جاری علی‌رغم ضربه سنگینی که از شهادت رئیس‌جمهور خورد، بدون آنکه ارتعاشی در فضای سیاسی و اجرائی کشور پیش آید، انتخابات ریاست‌جمهوری را در فضائی آزاد و بدون نیار به طراحی ویژه و یا در پیش گرفتن «وضعیت فوق‌العاده» برگزار کرد و قوه مجریه را از دل آن انتخابات مردمی و در خلال رقابت بالای انتخاباتی پدید آورد و مجلس شورای اسلامی اگرچه اکثریت آن در طرفی قرار داشت که در انتخابات از رئیس‌جمهور منتخب حمایت نکرده بود، به همه افراد معرفی شده برای تشکیل کابینه جدید رأی داد. این استحکام نظام جمهوری اسلامی در حوادث سهمگین را نشان داد. کشور در سال ۱۴۰۳ علی‌رغم آنکه با دو کابینه متفاوت اداره شد اما با اخلال و کشمکش مواجه نگردید. این توانمندی‌ بالا در دهه‌های گذشته بروز نکرده بود.
۲- به گواهی تلاش‌هایی که در سال جاری در شمال غرب و در جنوب شرق کشور، برای اخلال در امنیت ایران صورت گرفت و دشمن صهیونیستی هم با یک اقدام نظامی تلاش کرد تا این چرخه را تکمیل نماید، اما امسال که روزهای پایانی آن را شاهد هستیم، امنیت کشور از هر زمانی مستحکم‌تر بود. تیم‌های آشوب، تخریب و ترور شناسایی و منهدم گردیدند که نشان‌دهنده اقتدار بالای نیروهای امنیتی نظام بود. علاوه‌بر آن، ایران در دو اقدام بی‌سابقه ـ وعده صادق یک و وعده صادق دو ـ با شلیک ۳۴۶ موشک بالستیک، کروز و هایپرسونیک و ۱۸۵ پهپاد، ضربات مهلکی به قدرتمندترین شبکه امنیتی رژیم غاصب (پایگاه ۸۲۰۰) و مهمترین پایگاه‌های نظامی آن وارد کرد و اقتدار و بازدارندگی خود را در برابر دشمنان خارجی به رخ کشید.
۳- ایران در این یک سال تعاملات خود را در سطح بین‌المللی گسترش داد‌، روابط ایران با همه کشورهای پیرامون آن تقویت گردید، توافقات بزرگ اقتصادی با چین و روسیه وارد مرحله اجرائی شدند، ایران به عضویت بریکس درآمد و صادرات نفت ایران و نیز صادرات کالاهای غیرنفتی کشور روند صعودی خود را حفظ کرد. بنابراین تغییر دولت در ایران و تصریحات تیم ترامپ به بازگرداندن سیاست
«فشار حداکثری» روند رو به بهبود وضعیت اقتصادی ایران را کند نکرد.
۴- مواضع محکم رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در برابر وساوس دشمنان و ایستادگی مردم ایران بر این مواضع، سال ۱۴۰۳ را به یک سال معیار تبدیل کرد. فشار متراکم دشمنان برای تغییر ریل جمهوری اسلامی با این گمان باطل که زخم‌های وارد شده بر پیکر مقاومت، ایران را تضعیف کرده است، با مقاومت شدید مردم و رهبری و مسئولین کشور مواجه گردید. پس زدن مذاکره با دشمن مکاری که غدر آن اثبات شده است و یکپارچه شدن موضع کشور، یعنی موضع مردم، رهبری، قوا و جناح‌های آن در سال ۱۴۰۳خیلی برجسته شد و اجازه به کرسی نشستن سیاست‌های فریبکارانه دشمن را نداد. در این سال، کشور از حیث یکپارچگی موضع در مقابل دشمن، در وضعیت ممتاز قرار گرفت و حال آنکه دشمن به اعتبار تغییر دولت و تغییر موقعیت سیاسی جناحی که آن را قابل مدیریت می‌دانست، به تغییر ریل جمهوری اسلامی و شکستن گارد آن پس از ۴۶ سال مقاومت دل بسته بود.
۵- از ابعاد معنوی، در سال ۱۴۰۳ شاهد برپایی چهار تجمع بزرگ، الهام‌بخش و معنادار بودیم، تشییع بسیار باشکوه آیت‌الله شهید رئیسی به عنوان یک مقام بلندپایه جمهوری اسلامی، دوم برگزاری بسیار باشکوه نماز جمعه تهران که پس از عملیات سنگین وعده صادق ۲ و علی‌رغم تهدیدات دشمن و حاکی از حضور دست‌کم دو میلیون شهروند تهرانی بود که به همراه ولی‌امر، حضوری «جهادگونه» و «شهادت‌طلبانه» را رقم زدند، سوم برگزاری باشکوه مراسم مردمی چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که به‌طور میانگین با ۲۰ درصد افزایش حضور مردم همراه شد و چهارم برپایی تشییع بسیار باشکوه مجاهد عظم‌الشأن سیدحسن نصرالله در بیروت علی‌رغم آنکه پنج ماه از شهادت آن بزرگوار گذشته بود و در زیر سایه تهدیدات دشمن جنایتکار برگزار شد، از عظمت مقاومت لبنان و جایگاه مردمی آن حکایت ‌کرد. در این مراسم حدود ۱/۴ میلیون شهروند لبنانی، تاریخی‌ترین تشییع را رقم زدند به‌گونه‌ای که مخالفان حزب‌‌الله اعلام کردند لبنان در صد سال گذشته، شاهد چنین تشییعی نبوده است. مجموعه این چهار رخداد معنوی، قدرت روحی و عزم پیروان انقلاب اسلامی را برای ادامه راه و غلبه بر دشمنان نشان داد.
۶- رژیم صهیونیستی که «دشمن منطقه‌ای» ایران شناخته می‌شود، در سال جاری ضربات سنگینی از مقاومت متحمل گردید. آمارهای رژیم صهیونیستی که قاعدتاً با رعایت ملاحظات منتشر گردیده، اعلام می‌کند در طول جنگی که
از ۱۶ مهر ۱۴۰۲ شروع گردیده ۱۶ هزار نیروی نظامی آن کشته و یا قطع عضو شده است. بررسی‌های دیگر که از دقت بالایی برخوردار می‌باشد، از کشته و زخمی شدن حدود ۳۰ هزار نیروی نظامی رژیم به دست مقاومت خبر می‌دهد. این در مقیاس با ۴۰ سال گذشته آمار بزرگی می‌باشد.
زلزله‌ای که واقعه ۱۵ مهر / ۷ اکتبر در ارکان رژیم پدید آورد اسرائیل را وادار به جنگ خونین و طولانی غزه کرد. رژیم غاصب به گمان اینکه می‌تواند از این طریق از یک‌سو افتضاح امنیتی، اطلاعاتی و نظامی ۱۵ مهر را بپوشاند و از سوی دیگر بازدارندگی در مقابل فلسطینی‌ها را احیا نماید، جنگ سنگین غزه را راه انداخت، اما ناگزیر شد دو بار تن به آتش‌بس بدهد. آتش‌بس اول دو ماه پس از جنگ برقرار شد و آتش‌بس دوم پس از حدود ۱۵ ماه جنگ رخ داد. در آتش‌بس دوم، رژیم ناگزیر شد به شروط حماس در نحوه، میزان و ما به‌ازای آزادی اسرا تن دهد. رژیم اسرائیل با همه جنایاتی که با پشت‌گرمی و حمایت تسلیحاتی و سیاسی آمریکا و بعضی دولت‌های اروپایی انجام داد، نتوانست از طریق ارتش به نتیجه برسد.
۷- رژیم غاصب در جنگ با حزب‌الله هم نتوانست اهداف خود را محقق کند. حزب‌الله در این جنگ به حمایت از مردم مظلوم و مقاومت غزه پرداخت و این دومین بار ـ پس از سوریه ـ بود که حزب‌الله در حالی که خود مخاطب نبود، وارد جنگ می‌شد. در این میان رژیم اسرائیل که کلید غلبه بر مقاومت مردم غزه و به نتیجه رساندن جنگ با آنان را متوقف کردن حمایت آتش‌باری نظامی حزب‌الله می‌دید، جنگ را به سمت مرزهای شمالی با لبنان کشاند. ارتش اسرائیل با اعزام پنج لشکر به استعداد حدود ۷۰ هزار نیروی نظامی و با اجرای عملیات‌های پی‌در‌پی ترور علیه رهبران و فرماندهان مقاومت لبنان گمان می‌کرد می‌تواند در زمانی کوتاه پرونده حزب‌الله را ببندد و آن‌قدر در این موضوع مطمئن بود که نقشه نظامی عملیات علیه لبنان را در سایت رسمی ارتش منتشر نمود اما عملیات زمینی اسرائیل علیه لبنان در شرایط فقدان سیدحسن نصرالله و فرماندهان ارشد یگان رضوان‌ نتوانست به اهداف خود برسد و عملیات سنگین یکشنبه حزب‌الله آن را در روز سه‌شنبه وادار به اعلام آتش‌بس کرد و متعهد شد از نقاط بسیار محدودی که تصرف کرده بود، عقب‌نشینی نماید. پذیرش آتش‌بس در جنگ با حزب‌الله سند شکست اسرائیل در این جنگ به حساب می‌آید. این را بگذارید کنار پیشروی‌های ارتش اسرائیل در سوریه که سه ماه و نیم از آن می‌گذرد و اسرائیل حرفی از آتش‌بس و عقب‌نشینی نمی‌زند و مشغول ایجاد پایگاه‌های نظامی دائمی در خاک این کشور است.
۸- حمایت مقاومت یمن از مقاومت غزه هم حکایتی مشابه حکایت لبنان و غزه دارد. انصارالله حدود سه ماه پس از آغاز جنگ غزه و پس از تشدید آن، حمایت نظامی از غزه را با قدرت شروع کرد که شامل موشک‌باران مناطق جنوبی رژیم و تعطیل کردن بندر مهم تجاری «ایلات» و نیز بستن آبراه مهم دریای سرخ روی کشتی‌های رژیم و کشتی‌های خارجی حمل‌کننده کالا به رژیم و نیز کشتی‌ها و ناوهای کشورهای غربی حامی رژیم غاصب می‌باشد. آمریکایی‌ها برای متوقف کردن اقدامات یمنی‌ها به روش‌های مختلف از دادن رشوه تا حملات نظامی به مناطقی از این کشور روی آوردند اما نتوانستند آتشباری مقاومت یمن را متوقف گردانند. مقاومت یمن پس از اجرای آتش‌بس حملات خود را متوقف کرد اما با پایان مرحله اول و عدم تمکین رژیم به مرحله دوم، حملات خود در دریای سرخ را از سر گرفت. مقاومت یمن نه تنها تضعیف نشد بلکه این اواخر با شلیک موشک‌های بالستیک با برد نزدیک به ۱۵۰۰ کیلومتر قدرت فزاینده خود را به رخ کشید.
۹- عراق به‌عنوان یک قدرت مقاومت منطقه‌ای، به‌طور یکپارچه به حمایت بی‌سابقه از فلسطین و لبنان در جنگ با رژیم غاصب روی آورد. بیانیه‌های آیت‌الله‌العظمی سیستانی ـ دامت برکاته ـ حمایت پی‌در‌پی دولت عراق از مردم غزه و محکوم کردن جنایات رژیم غاصب و آتش‌باری پیوسته مقاومت چند لایه عراق علیه رژیم و علیه پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه ثابت کرد این کشور علی‌رغم آنکه از نظر شریان‌های اقتصادی تحت کنترل وزارت خزانه‌داری آمریکا است و پیامد اقدام علیه رژیم صهیونیستی برای آن بسیار بالاست، تردیدی در مواضع خود نکرد و تا آخر به آن پایبند بود.
با روی کار آمدن «ترامپ» در آمریکا، عراق تهدید به تحریم شد و تداوم قراردادهای آن با ایران در صنعت برق در ‌هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. با این وجود و علی‌رغم تهدیدها، دولت عراق خرید گاز از ایران را ادامه داد چرا که در عالم واقع، جایگزینی برای آن وجود ندارد. بنابراین می‌توان گفت ایران، عراق، یمن، لبنان و فلسطین در طول این جنگ نه در حمایت از غزه تردید کردند، نه علی‌رغم تهدیدات و پیامدهای آن پا پس کشیدند و نه اجازه دادند روند منطقه مطابق تمایلات آمریکا تغییر کند. در واقع با بررسی دقیق روند این جنگ می‌توان با قاطعیت نوشت، مقاومت در منطقه به رنگ سیاست‌های سازشکارانه درنیامد اما در این جنگ کشورهایی که به سازشکاری شهره بودند، به رنگ مقاومت درآمده‌اند. این رنگ حتی اگر پایدار نباشد از غلبه گفتمان مقاومت در منطقه حکایت می‌کند.


🔻روزنامه ایران
📍 پذیرش حماس، استعفای آدام بولر
✍️ محمدمحسن فایضی
ترامپ در نیمه آذرماه و حدود ۵۰ روز پیش از روز آغاز رسمی دوران ریاست جمهوری‌اش در ۲۰ ژانویه (ابتدای بهمن ماه) در حکمی، آدام بولر را نماینده ویژه خود در امور اسرای آمریکایی در بند حماس تعیین کرد.
ترامپ در اعلام حکم بولر تهدید کرد که اگر تا پیش از روی کار آمدن رسمی‌اش و آغاز دوران دوم ریاست جمهوری‌اش اسرا از دست حماس آزاد نشده باشند، آتش و جهنم می‌شود. بولر که سابقه حضور در تیم ترامپ در دور اول ریاست جمهوری‌اش در مسأله عادی‌سازی و معامله قرن هم در کارنامه‌اش داشت، مذاکرات و تلاش‌هایی را در گفت‌وگو با میانجیگران برای رسیدن به توافق انجام داد.همزمان با انتخاب بولر، ترامپ، استیو ویتکاف یهودی را هم به عنوان نماینده ویژه‌اش در امور خاورمیانه انتخاب کرد. انتخاب ویتکاف نشان داد که ترامپ بسیار به لابی اسرائیل مدیون است. زیرا که ویتکاف نقشی مهم در سازماندهی حمایت‌های مالی یهودیان راستگرای طرفدار اسرائیل در انتخابات برعهده داشت. ویتکاف، یک سرمایه‌گذار املاک مستقر در منهتن است و زمانی که ترامپ در ماه مه به ۳۴ مورد جنایی محکوم شد، در دادگاه حضور داشت. او حتی زمانی که در دومین سوء قصد به ترامپ در وست پالم بیچ گلف حضور داشت، در حال بازی با ترامپ بود. در آتش‌بسی که درست با آغاز دوران رسمی ترامپ میان حماس و اسرائیل برقرار شد، ویتکاف و بولر هر دو نقش‌آفرینی کردند. اما پس از ۴۲ روز و پایان مرحله اول آتش‌بس میان حماس و اسرائیل، میان تیم بولر و ویکتاف به نظر می‌رسد اختلافاتی رخ داده و دو هدف و مأموریت متفاوتی را دنبال می‌کنند. ویکتاف نماینده ترامپ در خاورمیانه با سفرهای مختلف و گفت‌وگو با میانجی‌ها به دنبال فشار بر حماس و انجام آتش‌بسی جدید بوده است؛ اما بولر که نماینده ویژه برای پیگیری اسرا و آزادی آنهاست، مسیر و مأموریت متفاوتی را دنبال کرد که پس از علنی شدن گفت‌وگوهای مستقیم او با نمایندگان حماس طی هفته اخیر حسابی جنجالی شد. جنحالی که علی‌رغم واکنش‌های رسمی اسرائیلی‌ها در رد و نامناسب دانستن این اتفاق، با برخی موضع‌گیرهای بولر داغ‌تر هم شد. بولر در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان گفته بود: «اولاً حماس آدم‌های عادی و خوبی مثل همه ما هستند و می‌شود با آنها مذاکره کرد. دوماً من نماینده آمریکا هستم؛ نه مستخدم اسرائیل. ما منافع مشخص و تعریف شده‌ای داریم که باید دنبال آن برویم. سوماً اینکه «من نمایندگان حماس را محترم یافته‌ام» به معنی این نیست که به آنها متمایل شده‌ام و یا برایشان کار می‌کنم. ما باید در مذاکره بیابیم که حماس بطور واقع‌گرایانه چه آینده‌ای را برای خود برنامه‌ریزی کرده. دستیابی به توافق در هفته‌های آینده محتمل است.»

مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا هم در پاسخ به جنجال‌ها گفته بود که مذاکرات بولر با حماس «استثنا» بوده و تکرار نخواهد شد و استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه کانال ارتباطی اصلی برای مذاکرات درباره توافق اسرا خواهد بود.
در هفته اخیر اخبار متنوعی از سوی رسانه‌ها حول گفت‌وگوهای دو تیم بولر و ویتکاف با میانجی‌ها برای یافتن راه حلی که منجر به ادامه آزادی اسرا و تداوم آتش‌بس بشود، منتشر و مطرح می‌شد تا اینکه در جمعه شب ۲۴ اسفند حماس در بیانیه‌ای از پذیرش طرح پیشنهادی میانجیگران خبر داد و گفت با آزادی سرباز اسرائیلی ایدان الکساندر که دارای تابعیت آمریکایی است، علاوه بر اجساد چهار شهروند دوتابعیتی دیگر موافقت کرده است!
خبری که خیلی زود با واکنش تند دفتر نتانیاهو روبه‌رو شد و در بیانیه‌ای، ضمن رد کردن بیانیه حماس گفت: «در حالی که ما پیشنهاد ویتکاف را پذیرفتیم، حماس اصلاً موضع خود را تغییر نداد.»
همین بیانیه خیلی زود مشخص کرد اشاره حماس به طرح بولر بوده و اسرائیلی‌ها به شدت از مذاکرات مستقیم بولر با حماس و خارج از آنچه در یک مسیر دیگر به مدیریت ویتکاف با میانجی‌ها می‌گذرد شاکی‌اند. برخی رسانه‌های عبری هم تأکید کردند که مقامات سیاسی اسرائیل بسیار از بولر و طرح او شاکی‌اند و مقدم شدن آزادی اسرای دوتابعیتی را اقدامی اشتباه و دادن فرصت به حماس برای ایجاد شکاف میان تل‌آویو و کاخ سفید می‌دانند.
البته طرح بولر ظاهراً با فشار و ناراحتی شدید تل‌آویو در نهایت به استعفای بولر در روز گذشته (شنبه) منجر شد. اما توپ را در زمین اسرائیلی‌ها انداخت و انتقادات داخلی را از نتانیاهو افزایش داد. باید دید که با کنار رفتن بولر آیا بخشی از کاخ سفید همچنان ایده آزادی اسیر آمریکایی و تداوم آتش‌بس را ادامه می‌دهند؟
برخی معتقدند که ترامپ به دنبال آتش‌بس است و نتانیاهو در صورت رسیدن میانجی‌ها به طرحی با میانجیگری آمریکایی‌ها توان مخالفت ندارند. باید منتظر بود و دید که چه اتفاقی افتاد و تغییرات میدانی دو سوی آتش‌بس هم نشان می‌دهد که سناریو بازگشت به جنگ را جدی گرفته و در حال آماده‌سازی خود در صورت وقوع این سناریو هستند.


🔻روزنامه شرق
📍 سخنرانی‌های رئیس‌جمهور
✍️ کیومرث اشتریان
دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری است که زیاد، بی‌قاعده و گاهی نیندیشیده سخن می‌گوید. سخنرانی‌ها، ژست‌ها و موضع‌گیری‌های متعدد او، گاه به خودشیفتگی و تبرج تعبیر می‌شود. جلوه‌گری و خودنمایی آفت بزرگی برای یک رئیس‌جمهور است. از ترامپ که بگذریم، اغلب رؤسای جمهور کشورها به‌صورت روزمره و در‌باره همه چیز سخنرانی نمی‌کنند و هر روز بخش‌های مهم خبری سخنرانی‌های آنان را پوشش نمی‌دهند. یک «مقام رسمی» دیگر خودش نیست و نیازمند از «خود» گذشتن است. باید از خویشتن و از نفس خود و از جلوه‌گری که ممکن است به اشکال گوناگونی تجلی یابد، گذر کند. نمی‌تواند بداهه‌گویی کند یا بی‌حساب‌و‌کتاب سخن بگوید. رسانه‌های عمومی سبب شده‌اند که یک مقام به صد جلوه تماشا شود و به هزار گونه روایت شود. از این‌رو اگر هر‌روزه به میدان سخن درآید، سخت است که نقص وی از چشم خلایق پنهان بماند. همه ما آدمیان نقص‌هایی داریم، اما‌ نقص یک رئیس در نظرگاه عوام به عیب او تعبیر می‌شود. عیب یک رئیس از لحاظ تربیتی بازتاب مخربی در جامعه دارد از این‌رو «عیب پوشیده بِه تا بر آفتاب رسوایی برنیفتد».
یک رئیس‌جمهور باید استراتژی گفتاری و گفتمانی داشته باشد؛ یعنی آنکه نظریه‌ای برای اداره کشور داشته باشد و این نظریه را به مفاهیم و منظومه‌ای گفتاری تبدیل کند و آن را به اشکال گوناگون و مبتنی بر وظایف بخش‌های مختلف بیان کند، البته بدون آنکه ملال‌آور و تکراری باشد. «منظومه معنایی» ابزار رئیس‌جمهور برای متقاعدسازی و برانگیزندگی خلق است. مثلا اگر علاقه‌مند به عدالت است باید بر فهم و تفسیر روشنی از عدالت تکیه کند و آن را بر بخش‌های کارگری و کارفرمایی و کارمندی و مدنی و سیاسی انطباق دهد تا تفسیر خود از عدالت را بر دستگاه عظیم اجرائی تحت امرش جاری و ساری کند. بنابراین، سخنرانی رئیس‌جمهور بداهه‌سرایی نیست، بلکه دارای یک دستگاه موسیقایی و معنایی مشخصی است. سخن رئیس‌جمهور بیش از هر چیز رنگ فرهنگ دارد نه آهنگ جنگ؛ سازنده است نه آشوبنده.

سخنرانی یک رئیس‌جمهور بخشی از اجرای سیاست است. سیاست‌ها برای آنکه اجرائی شوند، بایستی بر بدنه دیوان‌سالاری و در میان مردمان ترویج و تفهیم شوند والا در اجرا با موانع مفهومی مواجه می‌شوند؛ لذا افکار عمومی را با خود برای اجرای یک سیاست هماهنگ می‌کند. یک بخش مهم از مخاطبان رئیس‌جمهور، دستگاه اداری تحت امر خود او است. رئیس‌جمهور گرفتاری‌ها و ضعف‌های اداری دستگاه خود را از این طریق جبران می‌کند.

پیام ضعف و استیصال بدترین پیامی است که یک رئیس‌جمهور می‌تواند به جامعه منتقل کند. رئیس‌جمهورِ مستأصل، رئیس‌جمهوری بازنده است. او تجلی قدرت عمومی است و این باید از سخنان اقتدارآمیز او هویدا باشد. رویکرد امید‌بخشی باید در قالب «راه‌حل‌یابی» به عموم مردم منتقل شود نه اینکه با عباراتی کلی، تکراری و شعاری بخواهد به جامعه امید واهی بدهد. بخش دیگری از مخاطبان یک رئیس‌جمهور، مخالفان و مانع‌تراشان هستند که البته استراتژی‌های گوناگونی بسته به نوع آنها باید در پیش گرفته شود. برای برنامه‌ریزی گفتاری بایستی سنخ‌شناسی از آنان داشته باشد و برای هر گروهی به تناسب، «گنجینه»ای از مفاهیم یا «زرادخانه»ای از عبارات در انبان داشته باشد. حساب آنان را که قابلیت گفت‌وگو و مفاهمه و مصالحه اجتماعی-سیاسی دارند، از آنان که از اساس در پی گفت‌وگو و مصالحه نیستند، جدا کند و استراتژی‌های گفتاری با ترکیبی از واژگان مفهومی (از گنجینه تا زرادخانه) را درباره آنان به اجرا گذارد.

منظومه معنایی» برای آنکه به گفتمانی عمومی تبدیل شود باید قدرت فکری و نظری داشته باشد؛ سخنرانی بی‌مایه، فطیر است. از همین رو است که به رؤسای جمهور پیشنهاد می‌شود‌ یک تیم امین و حرفه‌ای از نظریه‌پردازان در اطرافشان باشد و نه تهی‌مغزانی که در عمرشان یک کتاب در ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی نخوانده‌اند. این منظومه معنایی اگر پربار باشد، می‌توان آن را به‌صورت «دارکوبی» به عرصه عمومی درآورد؛ یعنی به مناسبت‌های گوناگون گُلِ پرده‌نشینِ ایده را به گلاب بازاریِ سخن تبدیل کرد.

فرانکلین روزولت در زمانه رکود بزرگ اقتصادی یک استراتژی گفتاری مشخص داشت که حول مفاهیم «امید»، «بازسازی»‌ و «اتحاد ملی» شکل گرفته بود. جمله معروف او چنین است: «تنها چیزی که باید از آن بترسیم، خود ترس است». سخنرانی‌های او بداهه نبودند؛ تیمی از مشاوران حرفه‌ای متن‌ها را آماده می‌کردند تا پیام‌ها هم‌راستا با استراتژی کلان باشند. او از تکرار شعارگونه پرهیز می‌کرد و به‌جای آن، راه‌حل‌های عملی را با زبانی فرهنگی و امیدبخش ارائه می‌داد. نمونه دیگر آبراهام لینکن است که در زمان جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۱-۱۸۶۵) با چالش حفظ اتحادیه آمریکایی و پایان برده‌داری روبه‌رو شد. گفتمان لینکن حول مفاهیم «اتحاد»، «آزادی» و «اخلاق انسانی» متمرکز بود. یک سخنرانی معروف او تنها در ۲۷۲ کلمه یکی از قدرتمندترین نمونه‌های استراتژی گفتاری است که با عبارت «دولتی از مردم، توسط مردم، برای مردم» یک منظومه معنایی خلق کرد که هدفش بازتعریف دموکراسی و توجیه ادامه جنگ بود. او جنگ را نه‌فقط یک نزاع نظامی، بلکه یک آزمون اخلاقی برای ملت نشان داد. یک رئیس‌جمهور به همه موضوعات اشراف ندارد، از این‌رو گوش فرا‌دادن به سخنان مشاوران امین را باید‌ یک وظیفه قطعی بداند. برای اطمینان، او باید از مشاورانی که با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند بهره‌برداری کند و خود به «مدیریت دانش» آنان اهتمام ورزد. مدیریت دانش دانشمندان (که خود ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشند) یک امر حیاتی برای رئیس‌جمهور است. در چنین صورتی است که یک رئیس‌جمهور می‌تواند از خطر اسارت فکری برهد. به‌ویژه رئیس‌جمهور باید از دوستان و اطرافیان مستبد خود دوری کند و آنها را دایرمدار حوزه فکری خود نکند. او باید بداند که مردمان در محضر بدخویان و بدبینان پروای سخن دارند و به مستبدان در اطراف خود میدان ندهد.

رؤسای جمهور معمولا به اسارت حلقه‌های فکری، سیاسی و امنیتی در‌می‌آیند. راه گریز این است که رئیس‌جمهور اطراف خود را نسبت به آزادی‌های کارشناسی و اختلاف‌نظر‌های حرفه‌ای ایمن کند و تضمین بخشد. اینها مستلزم معماری حرفه‌ای اطراف یک رئیس‌جمهور است.

نتیجه آنکه به این امور باید خردمندانه اندیشید نه اینکه آن را به دست تصادف و اتفاق یا عوام‌زدگی افراد سپرد. البته گاهی گوش یک رئیس‌جمهور مهم‌تر از زبان اوست.


🔻روزنامه ابتکار
📍 حکایت و حکمت نوروز
✍️ محمدعلی نویدی
پیشینه تاریخی و ریشه شناسی نوروز بر اساس مستندات کتاب « ایران و ریشه هایش » به زمان آریائیان و ایرانیان باستان، یعنی به عهد جمشید پادشاه پیشدادی می رسد. من فکر می‌کنم ریشهٔ جشن بزرگ و ملی نوروز ایرانی، نه به یک افسانه و اسطوره تهی، بلکه به یک واقعیت و عینیت ملموس در زندگی ایرانیان باستان می رسد. زیرا، نوروز، روز ممتاز و ممیز و تازه را گوئیم که عهد و عصر سرما و تاریکی را از روزگاران و دوران روشنایی و نور متمایز و متفاوت می کند. نوروز، روز نو و تولد دوباره و اساساً، روز آفرینش و آزادی است. روز آفرینش است، چون آغاز فصل تلاش و کوشش و تولید و تولد است. تولید « نان» و توشه برای دوران بی نانی و سرما و یخبندان. روز آزادی است، زیرا، گله ها و گوسفندان و اقوام آریائی امکان رهایی و آزادی از آغلها به علف زارها و چمن ها را پیدا می کردند. مردمان باستان از دخمه ها و غارهای تنگ و تاریک، به طبیعت و دشت و دَمن روی می آوردند. بنابراین، نوروز، روز نان و آزادی است. نوروز، با همه فراز و نشیب اش، و با تمام عناصرش، مثل، خانه تکانی، هفت سین، آشتی ها و دوستی ها، صله ارحام، هدیه دادن ها و انعام گرفتن ها و نو پوشیدن ها و رفت و آمدها و دید و بازدید ها و کینه ریختن ها و نو اندیشیدن ها، همواره تاریخ، برای ایرانیان زیبا و خوشایند و یک جشن بزرگ ملی و وحدت بخش، معنی و مفهوم داشته است. نوروز، حکایت آشتی و دوستی ایرانیان است. در قلمرو بزرگ و وسیع ایران دیروز، نوروز، علت و عامل اصلی انسجام و همبستگی ملی تلقی می شد و هنوز چنین است. در ذات جشن نوروز، اختلاف نیست. اختلافات از منابع و مراکز دیگری آمده است. ایرانیان خردمند، در ایام و روزگاران کهن، دو فصل بیشتر نداشتند. فصل سرما. و فصل گرما. فصل سرما را پنج ماه می دانستند و فصل گرما را هفت ماه.( ایران و ریشه هایش). بعد‌ها سال به چهار فصل منقسم شد. ایرانیان هوشمند و آزادمنش و والا تبار، در سال دو جشن بزرگ برگزار می کردند: جشن نوروز. و جشن مهرگان. این دو جش از جشن های دیگر مهم و پُراهمیت و ارزشمند بود. و در این میان، جشن نوروز، از همه جشن ها، بزرگ و ملی تر بود. و البته مقدمات و پیشینیات داشته است؛ مثل، جشن چهارشنبه سوری و قاشق زنی و سایر جشن ها و رسوم پیشاهنگ نوروز. جشن بزرگ نوروز، برای ایرانیان مشاهده چهره دلارا و رخشان خورشید و نور و روشنایی و گرما و طبیعت و حرارت را داشت و دارد. به همین دلیل، نوروز، با شادی و نشاط و خرمی و خرسندی همراه بوده است. در کتاب ایران و ریشه هایش آمده است: اقوام ماد، امپراتوری هخامنشی و اشکانی نوروز را بس گرامی می داشتند و آن را جشن می گرفتند و این جش در دوران ساسانیان، با تمام جزئیات و مقدماتش برگزار می شد. اَمّا، بعد از ظهور اسلام، خلفای اولیه به جشن نوروز بی اهمیتی کردند و آن را جدی نگرفتند. ( مصاحب، واژه نوروز). تا اینکه دوباره به اهمیت و اثر بی نظیر جشن بزرگ نوروز پی بردند و کم و بیش اجازه برگزاری این مراسم ملی را دادند. از زمان حجاج بن یوسف، جشن نوروز بخاطر درآمد زایی و اخذ هدیه و تُحَف از مردم، از نو رونق و رواج پیدا کرد و با قیام ابومسلم خراسانی و تأثیر گذاری خاندان دانشور و نافذ برمکیان و رو کار آمدن سلسله طاهریان، جشن های ایرانی جان تازه گرفت و نوروز دوباره بلند آوازه گشت. و تا امروز و در بلندای تاریخ، ایران زمین با جشن بزرگ نوروز، همواره رخشان و درخشان و استوار خواهد ایستاد. اما حکمت نوروز. بطور خلاصه حکمت نوروز را در دوازده اصل و قاعده احصا و شمارش می کنم: نوروز یک جشن ملی ماندگار است؛ بدین سان، با تغییر حکومت ها، تطور عصرها، تحول نسل ها، از بین نمی‌رود و زوال نمی پذیرد و فراموش نمی شود. نوروز، در پیوسته تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار داشته است و با جان و جهان ایران و ایرانی در هم آمیخته و تنیده شده است. نوروز، با دیدگاه های مقطعی و فصلی و ایدئولوژیک، سازگار و سازوار نیست، زیرا، نوروز، یک فرهنگ و تمدن است و تمام دیدگاههای کوچک و کوتاه را در خود هضم می کند. نوروز، عامل اصلی وحدت بخش و انسجام آور ایرانیان می باشد.امروز را نگاه نکنید، نوروز، نماد جشن و شادی و نشاط و سرزندگی و پویایی ایران و ایرانیان بوده و خواهد بود. رتبه ایران از نظر شادی و نشاط اجتماعی در ایران باستان نخست جهان بوده است. « ایران و ریشه هایش». نوروز، واقعاً، نشان و سمبل آزادی و رهایی است. آزادی از تاریکی و تنگی و سردی و تنهایی و جهالت، و ورود به جهان خُرم طبیعت ِ سبز و دنیای بزرگ و کار و کوشش و رفاه و آسایش و آرامش. نوروز، به عصرها و نسل ها بند و بستگی ذاتی ندارد، نوروز در فراز و بلندای عصرها و نسل ها ایستاده است. زندگی دو ستون و شالوده اصلی دارد: نان و معیشت، و آگاهی و آزادی و عدالت. بدون این دو بال، زندگی امکان بقا و پرواز و رشد و توسعه و بالندگی نخواهد داشت. نوروز با خردمندی، تلاش و توشه، و آگاهی و آزادی ربط وثیق و پیوند اثری دارد. نوروز نسل زِد و جوان ایران امروز، در واقع، نوروز اینترنتی و از جنس دیگر و متفاوت با نوروز باستانیان و گذشتگان می باشد. این تفاوت بیشتر به فرع ها و شاخه ها و میوه ها و تنگاناهایی و فقر مربوط است. اما، در ریشه ها و اصل ها، با نوروز همیشگی و اصیل و مُستمِر همخوانی دارد. زیرا، نوروز واقعی، روز نو انسان و انسانیت، ایران و ایرانیت، روز مهربانی و محبت، روز شادی و نشاط، روز وارستگی و فرزانگی و روز مردم و مرام مردمی، روز خانواده و خرمی، و در نهایت نوروز، روز خواندگی، خردمندی و نیکی و راستی، و روز راندگی بی خردی و بدی و ناراستی است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین