امسال هم از این قاعده مستثنی نبود. اما شعار امسال، «سرمایهگذاری برای تولید»، فراتر از یک توصیه شعاری است. این یک هشدار است. هشداری که اگر نادیده گرفته شود، میتواند بار دیگر اقتصاد ایران را در چرخۀ وعدههای بینتیجه گرفتار کند.
سؤال اینجاست: آیا این شعار قرار است مانند بسیاری از سالهای گذشته در هیاهوی مشکلات اجرایی گم شود، یا میتوان آن را به گامی واقعی برای تغییر مسیر تولید در ایران تبدیل کرد؟
ایران از نظر منابع طبیعی، موقعیت ژئوپلیتیکی، نیروی انسانی متخصص و بازار داخلی، در شمار کشورهایی است که هم ظرفیت تولید دارد و هم انگیزۀ سرمایهگذاری. با این حال، بررسی شاخصهای رسمی نشان میدهد که در سالهای گذشته، میزان تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در کشور نه تنها افزایش نیافته، بلکه روندی نزولی داشته است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی، نسبت تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به تولید ناخالص داخلی از حدود ۳۲ درصد در سال ۱۳۸۶ به کمتر از ۱۹ درصد در سال ابتدای دهه کنونی رسیده است. همچنین طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، میزان خالص سرمایهگذاری در ماشینآلات در سالهای اخیر در بسیاری از بخشهای صنعتی منفی شده، بهطوریکه از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، اقتصاد ایران عملاً با استهلاک بیشتر از سرمایهگذاری جدید مواجه بوده است.
از سوی دیگر، ورود سرمایه خارجی نیز با چالشهایی مانند تحریم، نبود ثبات سیاستی، ضعف در تضمین حقوق مالکیت و محدودیتهای نقلوانتقال مالی مواجه بوده است. بهعنوان نمونه، طبق گزارش آنکتاد سازمان تجارت و توسعه سازمان ملل)، میزان جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در ایران در سال ۲۰۲۲ تنها ۱.۵ میلیارد دلار بوده، در حالی که کشورهایی مانند ترکیه در همان سال بیش از ۱۳ میلیارد دلار سرمایه جذب کردهاند.
درواقع، مسأله سرمایهگذاری در ایران، هم بُعد بیرونی دارد و هم ریشه در ساختارهای داخلی. در فضای کسبوکار داخلی، پیچیدگی مجوزها، نااطمینانی نسبت به سیاستهای آینده، نبود پنجره واحد برای سرمایهگذاران و ضعف زیرساختهای کلیدی مانند انرژی و حملونقل، چالشهای عمدهای برای سرمایهگذاری در تولید ایجاد کردهاند. گزارش ۱۴۰۲ پایش محیط کسبوکار ایران از اتاق بازرگانی نشان میدهد که ناپایداری سیاستها و مقررات، دشواری تأمین مالی، و ضعف اجرای قانون از اصلیترین موانع تولید و سرمایهگذاری شناخته شدهاند.
اما مهمتر از همه شاید مسأله «اعتماد» باشد. سرمایه، بهویژه سرمایه خصوصی، در نبود اطمینان نسبت به آینده، حاضر به ورود به حوزههایی مانند صنعت و تولید نیست. سرمایهگذاری بر تولید نیاز به افق بلندمدت دارد؛ افقی که با تصمیمات خلقالساعه، قوانین متغیر، یا برخوردهای سلیقهای آسیب میبیند.
اما آیا راهی برای برونرفت هست؟
بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با شرایطی مشابه یا حتی سختتر از ایران، توانستهاند طی چند دهه اخیر مسیر رشد تولید خود را با اتکای بر سرمایهگذاریهای هدفمند متحول کنند. کشورهایی نظیر ترکیه، مالزی، ویتنام، هند و اندونزی، با اصلاح فضای اقتصادی، ایجاد انگیزه برای سرمایهگذار و جهتدهی درست به سرمایه، توانستهاند نهتنها تولید خود را گسترش دهند، بلکه جایگاه خود را در زنجیره جهانی تولید ارتقا دهند.
برای نمونه، ویتنام که در دهه ۱۹۹۰ با اصلاحات ساختاری و ثباتبخشی به فضای سیاستگذاری، مسیر جذب سرمایه را هموار کرد، در سال ۲۰۲۲ موفق به جذب بیش از ۲۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی شد. اندونزی نیز با سیاستهای هدفمند و انعطافپذیر توانسته است طی دو دهه گذشته، رشد صنعتی بالای ۵ درصد را حفظ کند.
تجربه آن کشورها نشان میدهد که «سرمایهگذاری برای تولید» یک شعار نیست، یک انتخاب است. انتخابی که میتواند اقتصاد یک کشور را از وابستگی به درآمدهای ناپایدار نجات دهد و به سمت توسعه صنعتی پایدار سوق دهد.
اقتصادنامه قصد دارد در سلسله گزارشهایی، به سراغ این تجربهها برود؛ از آنکارا تا دهلی، از هانوی تا کوالالامپور. این گزارشها نشان میدهد چگونه این کشورها در برابر بحرانهای اقتصادی ایستادند، مسیرهای سرمایهگذاری را باز کردند و تولید را به پیشران رشد تبدیل کردند.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست