چهارشنبه 27 فروردين 1404 شمسی /4/16/2025 2:41:57 AM

در سال‌های اخیر، با افزایش فشارهای اقتصادی و کاهش قدرت خرید، معیشت خانوارهای ایرانی به یکی از چالش‌های اصلی کشور تبدیل شده است.
از سیاست تا سفره/کالابرگ و رفتار مصرف‌کننده؛ پنجره‌ای به وضعیت معیشت مردم

طرح کالابرگ الکترونیکی که از سال ۱۴۰۲ به‌عنوان ابزاری برای حمایت از اقشار کم‌درآمد و تأمین نیازهای اساسی آن‌ها معرفی شد، نه‌تنها یک برنامه اقتصادی، بلکه آینه‌ای از رفتار مصرف‌کننده و وضعیت معیشتی مردم است. این طرح، با هدف ارائه کالاهای اساسی به خانوارها، می‌تواند نکات مهمی درباره الگوهای مصرف، اولویت‌های خرید و توان مالی مردم آشکار کند. اما رفتار مصرف‌کننده در مواجهه با این طرح چه چیزی درباره وضعیت معیشت مردم به ما می‌گوید؟

یکی از جنبه‌های کلیدی رفتار مصرف‌کننده در این طرح، اولویت‌بندی نیازهای اولیه است. خانوارهایی که از کالابرگ استفاده می‌کنند، به دلیل محدودیت منابع مالی، معمولاً تمرکز خود را بر تأمین کالاهای اساسی مانند برنج، روغن، مرغ و لبنیات قرار می‌دهند. این انتخاب نشان‌دهنده این واقعیت تلخ است که بسیاری از خانواده‌ها دیگر توان خرید اقلام غیرضروری یا حتی تفریحی را ندارند. وقتی خانواده‌ای مجبور می‌شود تمام بودجه خود را صرف نیازهای اولیه کند، این نشانه‌ای از کوچک شدن سفره‌ها و کاهش کیفیت زندگی است. به گفته برخی کارشناسان، این رفتار مصرف‌کننده بیانگر آن است که بخش بزرگی از جامعه درگیر تأمین حداقل‌های زندگی است و نمی‌تواند به نیازهای فراتر از خوراک و پوشاک فکر کند.

یکی دیگر از رفتارهای مصرف‌کننده که در این طرح مشاهده می‌شود، تلاش برای بهینه‌سازی هزینه‌هاست. خانوارها با دقت بیشتری خرید می‌کنند و سعی دارند از هر ریالی که از طریق کالابرگ دریافت می‌کنند، حداکثر استفاده را ببرند. این رفتار، نشانه‌ای از آگاهی مصرف‌کننده نسبت به محدودیت‌های مالی است، اما در عین حال، نشان‌دهنده فشار اقتصادی سنگینی است که بر دوش آن‌ها قرار دارد. برای مثال، برخی خانواده‌ها گزارش داده‌اند که به دلیل ناکافی بودن مبلغ کالابرگ، مجبورند بخشی از نیازهای خود را از بازار آزاد و با قیمت‌های بالاتر تأمین کنند. این موضوع نه‌تنها فشار مالی را افزایش می‌دهد، بلکه باعث می‌شود خانوارها در یک چرخه دائمی از کمبود و بدهی گرفتار شوند.

رفتار دیگر مصرف‌کنندگان، وابستگی به حمایت‌های دولتی است. طرح کالابرگ، اگرچه به‌عنوان یک ابزار موقت برای کاهش فشار اقتصادی طراحی شده، در بسیاری از خانوارها به بخشی ضروری از زندگی تبدیل شده است. این وابستگی نشان می‌دهد که درآمد ثابت بسیاری از خانواده‌ها برای تأمین نیازهای اولیه کافی نیست. وقتی خانواده‌ای برای خرید ماکارونی یا روغن به انتظار یارانه یا کالابرگ می‌نشیند، این نشانه‌ای از عمق بحران معیشتی است. فعالان کارگری بارها هشدار داده‌اند که مبالغی مانند ۵۰۰ هزار تومان به ازای هر نفر برای دهک‌های پایین، در مقابل تورم افسارگسیخته و هزینه‌های زندگی، مانند قطره‌ای در برابر دریاست. این وابستگی، همچنین می‌تواند در بلندمدت به کاهش انگیزه برای خودکفایی اقتصادی منجر شود، مگر اینکه برنامه‌های مکمل برای ایجاد شغل و افزایش درآمد خانوارها اجرا شود.

یکی از جنبه‌های مهم دیگر، تأثیر زیرساخت‌ها و دسترسی به کالابرگ بر رفتار مصرف‌کننده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که برخی خانوارها به دلیل مشکلات فنی در سامانه‌های الکترونیکی یا کمبود فروشگاه‌های طرف قرارداد، نمی‌توانند به‌راحتی از این طرح استفاده کنند. این محدودیت‌ها باعث شده که بسیاری از مصرف‌کنندگان، به‌ویژه در مناطق محروم، نتوانند به‌موقع به کالاهای مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنند. این موضوع، رفتار آن‌ها را به سمت خرید از بازار آزاد یا حتی حذف برخی اقلام از سبد مصرف سوق داده است. چنین رفتارهایی نشان‌دهنده شکاف عمیق بین سیاست‌گذاری و واقعیت‌های زندگی مردم است؛ سیاستی که روی کاغذ حمایت‌گر است، اما در عمل، با موانع اجرایی مواجه می‌شود.

در نهایت، رفتار مصرف‌کننده در مواجهه با طرح کالابرگ، به اعتماد و اطمینان آن‌ها به سیستم نیز بستگی دارد. خانوارهایی که تجربه مثبتی از این طرح دارند، احتمالاً با اطمینان بیشتری به خرید ادامه می‌دهند، اما گزارش‌هایی از نارضایتی‌ها، مانند تأخیر در شارژ اعتبارات یا کیفیت پایین برخی کالاها، باعث شده که برخی مصرف‌کنندگان اعتماد خود را به این طرح از دست بدهند. این عدم اعتماد، رفتار آن‌ها را به سمت انفعال یا جست‌وجوی راه‌های جایگزین برای تأمین نیازهایشان سوق داده است. وقتی اعتماد مصرف‌کننده به یک طرح حمایتی کاهش می‌یابد، این نشانه‌ای از ضعف در مدیریت و اجرا است که در نهایت، تأثیرات منفی بر معیشت مردم می‌گذارد.

طرح کالابرگ، با تمام نقاط قوت و ضعفش، تصویری روشن از وضعیت معیشت مردم ارائه می‌دهد. رفتار مصرف‌کننده در این طرح نشان می‌دهد که بسیاری از خانوارها در تنگنای مالی شدیدی قرار دارند و برای تأمین حداقل‌های زندگی به حمایت‌های دولتی وابسته شده‌اند. اولویت‌بندی نیازهای اولیه، تلاش برای بهینه‌سازی هزینه‌ها، وابستگی به یارانه‌ها، مشکلات دسترسی و کاهش اعتماد، همه و همه نشانه‌هایی از یک بحران معیشتی عمیق هستند. این طرح، اگرچه توانسته بخشی از فشارها را کاهش دهد، اما به‌تنهایی نمی‌تواند مشکلات ریشه‌ای مانند تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید را حل کند. برای بهبود واقعی معیشت مردم، دولت باید فراتر از طرح‌های موقت، به فکر سیاست‌های بلندمدت باشد؛ سیاست‌هایی که نه‌تنها سفره‌های مردم را پر کند، بلکه امید و اطمینان را به زندگی آن‌ها بازگرداند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین