چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404 شمسی /4/30/2025 1:46:56 AM
  • گروه مطلب:| گزارش| مسکن| فارسی|
  • کد مطلب:92038
  • زمان انتشار:سه شنبه 9 ارديبهشت 1404-21:15
  • کاربر:

اقتصادنامه: در خیابان‌های شلوغ تهران، جایی که اجاره‌خانه‌ها نفس مستأجران را به شماره انداخته، و در کوچه‌های آرام شهرهای کوچک، جایی که مالکان و مستأجران هنوز با هم دست می‌دهند، دولت ایران سیاست جدیدی را کلید زده است: تعیین سقف اجاره‌بها به دست استانداران. 
اثر سیاست بر سفره/ سقف‌های لرزان:  عاقبت اجاره منطقه‌ای مسکن

این تصمیم، که با هدف برقراری عدالت جغرافیایی و کاهش فشار بر مستأجران اعلام شده، نوید دنیایی را می‌دهد که در آن هر شهر سقف خودش را داشته باشد، سقفی که نه مالکان را فراری دهد و نه مستأجران را بی‌پناه کند. ایده ساده اما جاه‌طلبانه است: به جای یک قانون یکسان برای کل کشور، هر استاندار با توجه به حال‌وهوای منطقه‌اش، قیمتی عادلانه برای اجاره‌ها تعیین کند. تهران شاید سقفی محکم‌تر بخواهد، یزد سقفی سبک‌تر، و سیستان و بلوچستان سقفی که با جیب مردمش بخواند.
دولت این سیاست را گامی به سوی عدالت می‌داند، راهی برای کم کردن شکاف میان کلان‌شهرهای گران و شهرهای ارزان‌تر. اما در پس این وعده‌های بزرگ، سایه‌ای از تردید خودنمایی می‌کند. کارشناسان هشدار می‌دهند که بدون زیرساخت‌های لازم، این سقف‌های تازه‌ساز ممکن است مانند خانه‌ای کاغذی در برابر باد فرو بریزند. برای فهمیدن اینکه آیا این سیاست می‌تواند به رؤیای عدالت جغرافیایی جامه عمل بپوشاند، بیایید نگاهی به گذشته بیندازیم، به شهرهایی در گوشه و کنار جهان که چنین سقف‌هایی را آزمودند و درس‌هایی تلخ گرفتند.

سقف‌هایی که فرو ریختند: درس‌هایی از جهان
جهان پیش از ایران بارها چنین سیاستی را آزموده، و قصه‌ها اغلب پایان خوشی نداشته‌اند. از برلین تا نیویورک، سقف‌های اجاره‌بها گاهی به جای پناه، تله‌ای برای مستأجران و مالکان بوده‌اند.

برلین: وعده‌ای که به بازار سیاه ختم شد
در برلینِ دهه ۲۰۱۰، جایی که جوانان و هنرمندان از سراسر جهان به سویش هجوم آورده بودند، اجاره‌ها سر به فلک کشیدند. دولت آلمان قانونی به نام "Mietpreisbremse" یا "ترمز اجاره" وضع کرد که افزایش اجاره‌ها را برای قراردادهای جدید محدود می‌کرد. در ابتدا، مستأجران نفس راحتی کشیدند. اما مالکان، مانند بازیگرانی زیرک، راه‌هایی برای دور زدن قانون یافتند. آپارتمان‌ها را مبله کردند و با قیمت‌های گزاف اجاره دادند، یا به جای اجاره، خانه‌ها را فروختند. نتیجه؟ عرضه خانه‌های اجاره‌ای کم شد، و مستأجران دوباره در تنگنا افتادند. نبود نظارت قوی و پایگاه داده شفاف، این سیاست را به سرابی برای مستأجران تبدیل کرد.

سوئد: وقتی سقف، خانه‌ها را خالی کرد
در سوئدِ سال‌های دور، کنترل سختگیرانه اجاره‌ها به امری عادی بدل شده بود. اما این سقف‌های آهنین، مالکان را از اجاره دادن خانه‌هایشان بازداشت. خانه‌ها خالی ماندند، و مستأجران در صف‌های طولانی برای یافتن سرپناه گیر کردند. بازار سیاه رونق گرفت، و اجاره‌ها در سایه به جای سقف، به آسمان رسیدند. سوئد در نهایت مجبور شد این سیاست را اصلاح کند، اما درسش روشن بود: بدون افزایش عرضه خانه، سقف اجاره تنها به قحطی مسکن می‌انجامد.

نیویورک: شهری با دو سرنوشت
در نیویورک، برخی خانه‌های قدیمی تحت قانون کنترل اجاره، ارزان ماندند، اما خانه‌های جدید در بازار آزاد قیمتی نجومی پیدا کردند. این دوگانگی، شهری ساخت که در آن عده‌ای در خانه‌هایی با اجاره‌های مقرون‌به‌صرفه زندگی می‌کردند و عده‌ای دیگر در حسرت سرپناهی مناسب بودند. مالکان هم انگیزه‌ای برای تعمیر خانه‌های قدیمی نداشتند، چرا که سودشان جای دیگری بود. سقف اجاره، به جای عدالت، شکافی عمیق میان مردم انداخت.

هشدارهایی برای ایران: آیا تاریخ تکرار می‌شود؟
ایران امروز در آستانه آزمونی بزرگ ایستاده است. سیاست سقف اجاره‌بها، با همه وعده‌هایش، اگر با دقت اجرا نشود، ممکن است به سرنوشت برلین، سوئد یا نیویورک دچار شود. کارشناسان، مانند نگهبانانی که از دور طوفان را می‌بینند، هشدارهایی جدی دارند:

بی‌ستونی سقف‌ها: بدون پایگاه داده‌ای شفاف از اجاره‌ها و معاملات مسکن، استانداران چگونه می‌توانند سقفی عادلانه تعیین کنند؟ در ایران، نبود چنین سیستمی می‌تواند به تصمیم‌های کور یا سوءاستفاده مالکان منجر شود. اگر ندانیم اجاره‌ها در هر محله چیست، سقف‌ها یا زیادی بلند خواهند بود یا زیادی کوتاه.

نظارت، حلقه گمشده: برلین به ما آموخت که بدون نظارت قوی، مالکان قانون را دور می‌زنند. در ایران، با قراردادهای غیررسمی و بازارهای زیرزمینی، خطر دور زدن قانون بالاست. آیا استانداری‌ها نیروی کافی برای نظارت بر هزاران قرارداد اجاره دارند؟ بدون سپاهی از ناظران، این سقف‌ها به زودی ترک برمی‌دارند.

خانه‌هایی که غیبشان می‌زند: اگر سقف اجاره‌ها خیلی پایین باشد، مالکان ممکن است مانند سوئد خانه‌هایشان را خالی نگه دارند یا مانند برلین آن‌ها را بفروشند. در کشوری که همین حالا هم با کمبود مسکن دست‌به‌گریبان است، این می‌تواند به فاجعه‌ای برای مستأجران منجر شود.

تورم، دشمن پنهان: ایران با تورم بالایی دست‌وپنجه نرم می‌کند. اگر سقف اجاره‌ها با این واقعیت همگام نشود، مالکان از اجاره دادن دست می‌کشند، و مستأجران دوباره در تله اجاره‌های غیررسمی گرفتار می‌شوند. این اژدها را نمی‌توان نادیده گرفت.

ناهماهنگی، سم عدالت: اگر هر استاندار سقفی متفاوت بسازد، ممکن است مستأجران به شهرهایی با قوانین سهل‌تر هجوم ببرند یا مالکان در شهرهای سختگیر خانه‌هایشان را قفل کنند. این ناهماهنگی می‌تواند کل سیاست را به بازی‌ای بی‌نتیجه بدل کند.

پایان یا آغاز؟
سیاست سقف اجاره‌بها در ایران، مانند قایقی در دریایی طوفانی، پر از امید و خطر است. دولت با این تصمیم، رویایی بزرگ را دنبال می‌کند: عدالت برای مستأجران، آسایش برای مردم. اما قصه‌های جهان به ما می‌گویند که بدون ستون‌های محکم—داده‌های شفاف، نظارت قوی، و افزایش عرضه مسکن—این سقف‌ها ممکن است فرو بریزند. ایران هنوز فرصت دارد تا قصه‌ای متفاوت بنویسد، قصه‌ای که در آن سقف‌ها نه تنها مستأجران را پناه دهند، بلکه عدالت را به خیابان‌هایش بازگردانند. اما این کار نیازمند خرد، هماهنگی، و عزمی آهنین است. آیا این قصه پایانی خوش خواهد داشت؟ تنها زمان پاسخ خواهد داد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین