سه شنبه 2 دی 1404 شمسی /12/23/2025 11:30:47 PM

دولت لایحه بودجه سال ۱۴۰۵ را به مجلس تقدیم کرده است. در این لایحه، سقف بودجه کل کشور عدد بزرگی به نظر می‌رسد، اما آنچه برای زندگی مردم و سیاست‌گذاری اقتصادی اهمیت دارد، نه کل بودجه، بلکه منابع عمومی دولت است؛ یعنی پولی که دولت واقعاً در اختیار دارد تا برای امور عمومی خرج کند.
۴۶ دلار در برابر ۳۴۰۰ دلار؛ پول دولت ایران و ترکیه برای هر شهروند
اقتصادنامه:دولت لایحه بودجه سال ۱۴۰۵ را به مجلس تقدیم کرده است. در این لایحه، سقف بودجه کل کشور عدد بزرگی به نظر می‌رسد، اما آنچه برای زندگی مردم و سیاست‌گذاری اقتصادی اهمیت دارد، نه کل بودجه، بلکه منابع عمومی دولت است؛ یعنی پولی که دولت واقعاً در اختیار دارد تا برای امور عمومی خرج کند.
طبق لایحه، منابع عمومی دولت حدود ۵۲۳ هزار میلیارد تومان برآورد شده است.
پشت اعداد | پولی که واقعاً دست دولت است
منابع عمومی را می‌توان «پول خالص دولت» دانست؛ درآمدهایی که پس از کنار گذاشتن بودجه شرکت‌های دولتی و منابع اختصاصی، برای پرداخت حقوق، آموزش، سلامت، یارانه‌ها، امنیت، عمران و اداره کشور باقی می‌ماند.
اگر این عددِ مندرج در لایحه بودجه ۱۴۰۵ را بر جمعیت حدود ۸۶ میلیون نفری ایران تقسیم کنیم، به یک عدد ساده می‌رسیم:
سهم هر ایرانی از منابع عمومی دولت در یک سال: حدود ۶ میلیون تومان
یعنی ماهانه چیزی نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان.
این عدد، تصویر روشنی از محدودیت مالی دولت ارائه می‌دهد؛ حتی پیش از آنکه بدانیم این پول دقیقاً کجا خرج می‌شود.
مقایسه با ترکیه؛ اختلاف فقط عدد نیست
برای درک بهتر مقیاس، می‌توان نگاهی به ترکیه انداخت. بر اساس گزارش‌های رسمی خزانه‌داری این کشور، درآمدهای عمومی دولت ترکیه در سال ۲۰۲۴ حدود ۲۹۰ میلیارد دلار بوده است. با جمعیتی تقریباً مشابه ایران، این یعنی:
سهم هر شهروند ترکیه از منابع عمومی دولت: حدود ۳۴۰۰ دلار در سال
در مقابل، اگر منابع عمومی لایحه بودجه ایران را با نرخ فعلی دلار محاسبه کنیم، سهم هر ایرانی به حدود ۴۵ تا ۵۰ دلار در سال می‌رسد.
این اختلاف، فقط اختلاف نرخ ارز نیست؛ اختلاف اندازه اقتصاد و ظرفیت درآمدی دولت‌هاست.
چرا سهم هر ایرانی در ایران این‌قدر کوچک است؟
۱) کیک اقتصاد بزرگ نشده
اولین عامل، اندازه اقتصاد است. وقتی اقتصاد رشد نمی‌کند یا رشد آن ناپایدار است، پایه مالیاتی و درآمدی دولت هم بزرگ نمی‌شود. دولتی که روی یک اقتصاد کم‌جان ایستاده، منابع محدودی برای تقسیم دارد.
۲) کیفیت هزینه‌های دولت پایین است
اما مسئله فقط «کم بودن پول» نیست. نحوه خرج‌کردن هم تعیین‌کننده است.
در ایران، بخش بزرگی از منابع صرف هزینه‌های جاری و اجتناب‌ناپذیر می‌شود:
حقوق، یارانه‌های گسترده، جبران کسری صندوق‌ها و تعهدات گذشته. این هزینه‌ها ضروری‌اند، اما ظرفیت جدید اقتصادی خلق نمی‌کنند.
نتیجه آن است که حتی همان پول محدود هم، اثر بلندمدت کمی بر رشد و رفاه می‌گذارد.
۳) تورم بالا، قدرت بودجه را می‌خورد
تورم مزمن، سومین ضربه را وارد می‌کند. حتی اگر دولت عدد اسمی بودجه را بالا ببرد، تورم بخش بزرگی از قدرت خرید آن را از بین می‌برد.
به زبان ساده، دولت هر سال پول بیشتری خرج می‌کند، اما کالا و خدمت کمتری می‌خرد. در چنین شرایطی، سهم واقعی هر ایرانی از بودجه، سال‌به‌سال کوچک‌تر می‌شود؛ حتی اگر عددهای روی کاغذ بزرگ‌تر باشند.
عدد ۶ میلیون تومان فقط یک محاسبه سرانه نیست؛ خلاصه‌ای از یک واقعیت اقتصادی است.
واقعیتی که نشان می‌دهد دولت ایران با منابعی محدود، باید وظایف سنگینی را انجام دهد؛ آن هم در اقتصادی که رشد نکرده، هزینه‌هایش کارایی پایینی دارند و تورم، قدرت خرید هر ریال را می‌بلعد.
گاهی پیش از پرسیدن اینکه «دولت چرا این کار را نکرد»،
بد نیست بپرسیم: با چه پولی، و با چه کیفیتی، قرار بود انجامش دهد؟


مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین