بخش اول: عددی که روایت میسازد
در فاصلهی ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، تعداد کل پروانههای صادرشده در تهران از حدود ۵٬۷۰۰ فقره به بیش از ۷٬۴۰۰ فقره افزایش یافته است. شهرداری میگوید سهم بافتهای فرسوده از این رشد، چشمگیر بوده و حالا محلههایی چون ۱۰ تا ۱۸ دوباره به مدار ساختوساز بازگشتهاند؛ محلههایی که تا چند سال پیش رکود ساخت در آنها عمیق بود.
این رشد ۸۰درصدی در ظاهر از رونق نوسازی خبر میدهد، اما تحلیل اعداد چیز دیگری نشان میدهد: بازار مسکن در حال بازتعریف اولویتهایش است و ساختوساز نه فقط با فرمان شهرداری، بلکه با منطق اقتصاد و تغییر رفتار سرمایهگذاران پیش میرود.
بخش دوم: شهرداری؛ محرک یا همراه بازار؟
در این چهار سال، شهرداری تهران مجموعهای از سیاستهای تشویقی را برای تسهیل نوسازی به کار گرفته است. کاهش عوارض صدور مجوز، تسریع روند اداری و اعطای تراکم تشویقی از جمله ابزارهایی بوده که به گفتهی مدیران شهری، موانع ساخت در بافت فرسوده را برداشته است.
با این حال، جهش قیمت زمین در مناطق برخوردار نیز نقش تعیینکنندهای داشته است. در شمال تهران، متوسط قیمت زمین در همین دوره بیش از ۳ برابر شد و بسیاری از سازندگان را از پروژههای بزرگ دور کرد. سرمایههای خرد به سمت زمینهای کوچکتر در جنوب و مرکز حرکت کردند؛ جایی که هزینه زمین پایینتر و زمان بازگشت سرمایه کوتاهتر است.
به این ترتیب، رشد پروانهها حاصل ترکیب دو نیروست: سیاستهای شهرداری که موانع را کم کرد و فشار بازار که سازندگان را به سمت مناطق ارزانتر راند.
بخش سوم: نقش تسهیلات ملی و تورم در پسزمینه
در همین سالها، وزارت راه و شهرسازی نیز در قالب طرح نهضت ملی مسکن، وامهای نوسازی را از ۴۵۰ میلیون به ۶۰۰ میلیون تومان افزایش داد و نرخ سود آن را تا ۱۸ درصد پایین آورد. این تصمیم، انگیزهی بسیاری از مالکان را برای نوسازی بالا برد.
اما در کنار آن، تورم مزمن بازار مسکن باعث شد پروانه ساخت به کالایی با ارزش افزوده تبدیل شود. برخی سرمایهگذاران ترجیح دادند بهجای آغاز پروژه، مجوز ساخت را بهعنوان دارایی نگه دارند یا بفروشند. در واقع، در اقتصاد تورمی تهران، پروانه ساخت به «سکهی عمرانی» تبدیل شده است؛ مجوزی که حتی بدون کلنگ زدن، ارزش آن افزایش مییابد.
بخش چهارم: فاصله مجوز تا نوسازی واقعی
با وجود رشد آماری، همهی پروانهها به ساخت واقعی منجر نشدهاند. در بسیاری از محلات فرسوده، پروژهها بهدلیل کمبود نقدینگی یا اختلاف میان مالکان نیمهتمام ماندهاند. گزارشهای میدانی نشان میدهد فاصلهی میان صدور پروانه و آغاز ساختوساز در برخی مناطق تا ۱۲ ماه طول میکشد.
کارشناسان تأکید میکنند اگر نوسازی با بهبود زیرساختها، حملونقل عمومی و فضاهای خدماتی همراه نباشد، این رشد تنها به افزایش تراکم ساختمانی میانجامد نه به ارتقای کیفیت زندگی.
عددی امیدوارکننده، اما ناتمام
رشد ۸۰درصدی صدور پروانه در بافتهای فرسوده، نشانهی بازگشت توجه به قلب قدیمی تهران است. این رشد محصول همزمان سیاستهای شهرداری، تغییر رفتار بازار و حمایتهای ملی است.
اما موفقیت نهایی زمانی رقم میخورد که آمارها به ساخت واقعی، خدمات بهتر و سکونت پایدار منجر شود. تا آن زمان، عدد ۸۰ فقط یادآور این است که تهران دوباره میسازد؛ اما هنوز معلوم نیست برای چه کسانی و با چه کیفیتی.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست