محیط بینالملل دارای نظمی خودجوش است که بر اساس قدرت دولتهای ملی و کشاکش شرکتها و سازمانهای بینالمللی ایجاد شدهاست. پژوهشگران زیادی از روزنا، جوزف نای، کیسینجر، کاستلز، اوهمای، الکساندر ونت و مرشایمز درباره آینده نظم بینالملل و جایگاه کشورها و اتحادیهها نوشتهاند.
خلاصه اغلب نظریات مطرحشده چنین است که نظم جهانی از شکل تکقطبی خارج میشود و بازیگران جدیدی چون چین، هند، روسیه، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای آمریکای لاتین دارای قطبهای قابل اتکا و بازیگری اثرگذار خواهند شد. اینکه جهان را تکقطبی بدانیم یا چندقطبی و اینکه جایگاه آمریکا و اتحادیه اروپا، چین و روسیه را چگونه فرض کنیم در سیاست خارجی ایران تعیینکننده است. اغلب تحلیلگران ایرانی نیز افول قدرت اروپا و آمریکا و برآمدن قدرت چین و هند و روسیه را نتیجهگیری میکنند.
تحلیلهای مذکور، اغلب منطق عصر اطلاعات و انقلاب تکنولوژی اطلاعات را نادیده میگیرند و تحلیل آنها در قالب فضای دولتملتهای مکانیکی است. آنچه در حال وقوع است شباهت زیادی به انقلاب پارادایمی دارد که واحدها و بازیگران سیاسی در گذار از دوره قرون وسطی به عصر مدرن تجربه کردند. منطق تکنولوژی اطلاعات، انقلابی در شکل و محتوای سیاست ایجاد خواهد کرد که فهم آن مستلزم تحلیل گذار از منطق مکانیکی به منطق کوانتومی است. دولتملتهای مکانیکی روز به روز قدرت سیاستگذاری و حتی وظایف حاکمیتی از قبیل امنیت، قانونگذاری و دادرسی را از دست خواهند داد. بازار جهانی شکل خواهد گرفت. از میان بازیگران سهگانه دولتهای ملی، شرکتهای دیجیتالی چند ملیتی و شهروندان جهانی، ائتلافی میان شهروندان و شرکتها در بازی بازارمحور عصر اطلاعات شکل میگیرد که دولتهای ملی را نمادین خواهد ساخت.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست